اکت یا درمان پذیرش و تعهد (ACT) یک تکنیک روان درمانی است که پذیرش افکار، احساسات و رویدادهای منفی را ترویج میکند. در واقع این تکنیک روان درمانی فرد را تشویق میکند تا آگاهانه در فعالیتهایی شرکت کند که از باورها و ارزشهای اصلی حمایت میکند. برخی از حامیان تکنیک روان درمانی ACT معتقدند که کار بر روی افزایش پذیرش میتواند به انعطاف پذیری روانی بیشتری در فرد منجر شود.
انعطافپذیری روانشناختی یعنی پذیرش افکار همانطور که میآیند و بر اساس ارزشهای بلندمدت به جای انگیزههای کوتاهمدت عمل میکنند. در این مقاله ACT، کاربردها و مزایای آن و انتظارات از یک برنامه ACT مورد بحث قرار میگیرد.
فهرست مقاله
Toggleاکت یا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد چیست؟
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یا درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی که به اختصار درمان اکت (ACT) نامیده میشود، نوعی رفتار درمانی تجربی مبتنی بر مایندفولنس (Mindfulness، ذهن آگاهی، توجه آگاهی) و بافتارگرایی است که بنیانِ بخش بزرگی از روانشناسی غرب را به چالش میکشد.
در طی این درمان، مراجعان از طریق شش فرایند اساسی یا شش ضلعی اکت (پذیرش، همجوشی زدایی شناختی، آگاهی از لحظه حال، خود به عنوان زمینه، ارزش ها و اقدام متعهدانه) هدایت میشوند تا به گشودگی برسند و تمام تجربیات را، یعنی انواع گوناگون افکار و احساسات، همانگونه که هستند، تجربه کنند.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) که در سال ۱۹۸۶ توسط پروفسور استیون هیز معرفی شد و توسعه یافت، نخستین درمان «موج سومی» است که مطالعات تجربی بسیاری، اثربخشی و فایده آن را تایید کردهاند. رفتاردرمانیهای «موج اول» در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی بر تغییر رفتاری آشکار تمرکز داشتند و در آنها از تکنیکهای شرطیسازی عامل و کلاسیک استفاده میشد. «موج دوم» در دهه ۷۰ میلادی شامل مداخلات شناختی به عنوان راهبرد کلیدی بود و در نهایت، رفتاردرمانی شناختی (CBT) در موج دوم غالب گردید.
درد، چه جسمی باشد و چه هیجانی، پدیده ای جهانی است. اگرچه درد ممکن است ناخوشایند تصور شود، آنچه به رنج حقیقی منجر میشود، تقلا برای فرار یا اجتناب از درد است. این فرض، هسته و اساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است (هیز، ۱۹۹۹). اکت، درمانی است که در آن هیچ تلاشی برای کاهش علائم صورت نمیگیرد، اما کاهش علائم، نتیجهی غیرقابل انکار آن است. انسان بودن به معنی داشتن احساسات بسیار متنوعی است، برخی از این احساسات را دوست داریم و برخی را دوست نداریم.
واقعیت درمانی گلاسر چیست؟ معرفی تاریخچه، فنون، مراحل و کاربردها
داستان جالب نام رویکرد اکت
واژه اکت (ACT) مخفف معادل انگلیسی این رویکرد: Acceptance and Commitment Therapy، به معنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. “ACT” یک مخفف خوب است زیرا همانند معنای لغوی خود تاکید بر عمل کردن و اقدام دارد. (مخفف انگلیسی به صورت اِی سی تی خوانده نمیشود و تعمداً اکت (به معنی عمل) تلفظ میشود).
زیرا این نوع رویکرد، درباره انجام اقدامات و اعمال مؤثری است که به واسطه عمیقترین ارزشهای انسانی هدایت میشوند، آن هم در شرایطی که به طور کامل آماده و متعهد به ادامه مسیر ارزشی خود هستیم. درمان اکت ترکیب منتخبی از استعاره های رویکرد اکت، پارادوکس و مهارتهای مایندفولنس را در کنار طیف وسیعی از تمرینهای تجربی و مداخلات رفتاری مبتنی بر ارزشها استفاده میکند.
مقاله مرتبط: رفتار درمانی دیالکتیکی یا DBT چیست؟ تکنیک ها و کاربرد آن
رویکرد اکت برای کدام اختلال ها بهترین اثربخشی را دارد؟
اگرچه رویکرد پذیرش و تعهد، رویکردی است فراتشخیصی و بر مراجعان برچسب اختلال نمیگذارد، کارآیی اکت در طیف وسیعی از اختلال ها بالینی موجود در پنجمین راهنمای تشخیص اختلال های بالینی (DSM-5) و برخی مشکلات پزشکی ثابت شده است. از جمله:
- افسردگی
- اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
- استرس شغلی
- اضطراب
- استرس های ناشی از ابتلا به سرطان
- PTSD (اختلال استرس پس از سانحه)
- وسواس پوست کنی
- کماشتهایی روانی
- مدیریت دیابت
- دردهای مزمن
- مصرف هروئین و ماریجوآنا
- وزوز گوش
- اسکیزوفرنی
از طرفی میتوان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (رویکرد اکت) در قالب مدل های مختلف رواندرمانی در طیف وسیعی از شرایط بالینی استفاده کرد، از جمله:
ACT چقدر موثر است؟
تحقیقات مقدماتی منبع معتبر نشان میدهد که ACT یک درمان عملی و مؤثر است که متخصصان مراقبتهای بهداشتی میتوانند در موقعیتهای موجود مراقبتهای پزشکی و سلامت روان آن را بگنجانند. ACT با بهبودهایی همراه است:
- سلامت روان
- نتایج پزشکی و رفتاری
- عملکرد کلی
- کیفیت زندگی
از ACT چه انتظاری میرود؟
روند ACT ممکن است کوتاهتر از سایر اشکال رواندرمانی باشد. در طول یک جلسه اکت، یک درمانگر ممکن است با همکاری با یک فرد برای ایجاد ارزشها و باورهای اصلی خود شروع کند. آنها ممکن است این کار را با پرسیدن سؤالاتی در مورد آنچه در زندگی و اهدافشان بیشتر ارزش دارند، انجام دهند.
سپس یک درمانگر ممکن است در مورد اینکه چگونه یک فرد میتواند به ارزشهای اصلی خود پایبند باشد بحث کند. آنها ممکن است در مورد لحظاتی در گذشته یک شخص بپرسند که اقدامات آنها با ارزشهای اصلی آنها مطابقت ندارد و در مورد اینکه چگونه میتوانستند متفاوت عمل کنند صحبت کنند.
جلسات رویکرد ACT همچنین ممکن است شامل تمرینات تمرکز حواس باشد که برای ایجاد آگاهی از افکار و احساسات فرد طراحی شده است. یک درمانگر ممکن است به فرد کمک کند تا بفهمد که افکارش آنها را تعریف نمیکند.
گاهی اوقات، یک درمانگر ممکن است برای تمرین مهارتهای پذیرش یادگیری و ذهنآگاهی، تکالیفی را بین جلسات به فرد بدهد. آنها ممکن است به فرد آموزش دهند که درمورد انحراف شناختی و پذیرش یا نحوه ایجاد حسی از خود متمایز از افکار و احساسات استفاده کنند.
از دست ندهید: هنر درمانی چیست؟ پروتکل،انواع و فواید آن
هدف درمان اکت یا پذیرش و تعهد
هدف درمان پذیرش و تعهد، ایجاد یک زندگی پربار و معنادار و در عین حال، پذیرش رنجی است که زندگی با خود دارد. تنها از طریق اقدامات مبتنی بر ارزش است که میتوانیم یک زندگی پربار داشته باشیم. البته مادامی که برای ساختن این زندگی تلاش میکنیم، با موانع مختلفی در قالبِ «تجربههای شخصی» ناخواسته و ناخوشایند مواجه خواهیم شد (مثل افکار، تصورات، احساسات، ادراک، تکانهها و خاطرات منفی). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای مدیریت این تجربههای شخصی از مهارتهای مایندفولنس (توجه آگاهی/ذهنآگاهی) استفاده میکند.
مایندفولنس یا ذهنآگاهی چیست؟
وقتی با مراجع درباره مایندفولنس صحبت میکنیم، آن را اینطور شرح میدهیم:
«مایندفولنس یعنی توجه خود را به طور آگاهانه، با گشودگی، علاقه و پذیرش، به تجربهای که در اینجا و اکنون دارید، معطوف نمایید».
مایندفولنس جنبه های زیادی دارد، از جمله:
- مثلا زندگی در لحظه، به جای «غرق شدن» در افکار و درگیر شدن با آنچه که در حال انجامش هستید.
- فضا دادن به هیجانات ناخوشایند همانطور که هستند بدون درگیر شدن و میل به کنترل آنها.
وقتی تجربههای شخصی خود را با گشودگی و پذیرش مشاهده میکنیم، حتی خاطرات، احساسات، افکار و ادراکات دردآور نیز کمتر مهیب و تحملناپذیر به نظر میرسند. بدین ترتیب، مایندفولنس به ما کمک میکند تا “رابطه” خود با افکار و احساسات دردناکمان را به نوعی تغییر دهیم که تأثیر و نفوذ کمتری بر زندگیمان داشته باشند.
برای مطالعه مطالب بیشتر راجع به مایندفولنس، اینجا را بخوانید
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) چه ویژگی منحصربه فردی دارد؟
از لحاظ نظری، درمان اکت در نظریه چارچوب ارتباطی (relational Frame Theory) ریشه دارد و بر این نکته تاکید دارد که بخش عمده ای از رنج انسان ناشی از ماهیت دوسویه و عموما ارزش گذار زبان انسان است. هدف درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر خلاف بسیاری از رواندرمانیهای غربی، کاهش “علائم روانی نیست. زیرا معتقد است که تلاش مداوم برای خلاص شدن از شر علائم، خود منجر به ایجاد رنج بیشتر میشود.
همین که به یک تجربه شخصی برچسب «علائم» بزنید، مبارزه با آن شروع خواهد شد. و علائم روانی نیز بنا به تعریف مرسوم، یک امر آسیبشناختی است که باید از شر آن خلاص گردید.
اگر نیاز به مشاوره تلفنی یا آنلاین دارید روی دکمه زیر کلیک کنید
تفاوت ACT و CBT
ACT با نوع دیگری از درمان به نام درمان رفتاری شناختی (CBT) بسیار متفاوت است. طبق گفته انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، CBT نوعی درمان است که به جای پذیرش افکار، بر تغییر افکار متمرکز است. پزشکان CBT بر این باورند که روشهای تفکر غیرمفید و الگوهای آموختهشده از رفتارهای ناخواسته میتواند باعث مشکلات روانی شود. این رویکرد نشان میدهد که افراد مبتلا به شرایط سلامت روان میتوانند مهارت های مقابلهای بهتری را بیاموزند و با تغییر فعالانه افکار خود علائم را کاهش دهند.
APA بیان میکند که CBT برای طیف وسیعی از شرایط موثر است، از جمله:
- افسردگی
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات مصرف مواد
- مشکلات زناشویی
- اختلالات اشتها
مقاله مرتبط: روانشناسی شناختی چیست؟ تاریخچه، کاربردها و تحصیل در آن
درمان اکت به دنبال چیست؟
در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) هدف، حذف علائم نیست بلکه هدف تغییر رابطه ما با افکار و احساساتِ دشوار است، تا جایی که دیگر آنها را «علائم» ندانیم.
در مقابل، یاد میگیریم آنها را بیخطر بدانیم و حتی علائم را به چشم رویدادهای روانشناختی ناخوشایند و گذرا در نظر بگیریم.
نکته اینجاست که ACT از طریق همین فرآیند موفق به کاهش علائم میشود، نتیجهای که محصول جانبی این فرآیند است نه هدفِ آن.
حال به بررسی چند مفهوم مهم در زمینه رویکرد پذیرش و تعهد میپردازیم:
۱. Healthy normality (بههنجاری سالم) چیست؟
یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد درمان اکت آن است که این رویکرد متکی به فرضیه «بههنجاری سالم» نیست.
در حالی که بخش عمده روانشناسی غربی بر بنیاد “فرضیه بههنجاری سالم” بنا شده است. یعنی چه؟
به این معنی که انسانها ذاتا به لحاظ روانشناختی سالم هستند و اگر محیط، سبک زندگی و بافتِ اجتماعی سالمی (به همراه فرصتهای خودشکوفایی) در اختیارشان قرار گیرد، به طور طبیعی شاد و خشنود خواهند شد.
پس از این منظر، رنج روانشناختی نابهنجار تلقی میشود و مساوی است با بیماری یا سندرمی که از فرآیندهایی آسیبزا نشأت میگیرد.
چرا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) این چشمانداز را صحیح نمیداند؟
اگر به آمار و ارقام نگاه کنیم میبینیم که هر سال تقریبا ۳۰% مردم از یک اختلال شناختهشده روانپزشکی رنج میبرند.
سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که افسردگی در حال حاضر چهارمین بیماری بزرگ، پرهزینه و ناتوانکننده در دنیا است و در سال ۲۰۲۰ به رتبه دوم خواهد رسید.
هر هفته یکدهم از جمعیت بزرگسالان دچار افسردگی میشوند و یک نفر از هر پنج نفر در یک برهه از زندگی خود به آن مبتلا میشود. به علاوه، یک نفر از هر چهار نفر در یک برهه از زندگی خود با اعتیاد به الکل یا مواد مواجه خواهد شد.
مسئله مهمتری که باید بدان توجه داشت این است تقریبا یک نفر از هر دو نفر در طول زندگی خود به طور جدی به خودکشی فکر میکند و دو هفته یا بیشتر با این فکر درگیر خواهد بود. به علاوه، یک نفر از هر ده نفر در نهایت دست به خودکشی میزند.
علاوه بر این، بسیاری از انواع رنجهای روانشناختی را در نظر بگیرید که به عنوان اختلال بالینی شناخته نمیشوند؛ از جمله تنهایی، ملالت، از خود بیگانگی، احساس پوچی، اعتماد به نفس پایین، ترس های وجودی و بنیادین و رنج های ناشی از نژادپرستی، قلدری،سکسیزم، خشونت خانگی و طلاق.
“پس در واقع با اینکه کیفیت زندگی ما در حال حاضر بیشتر از گذشتهی دور است، رنج روانشناختی همچنان وجود دارد و انسانی وجود ندارد که در طول عمر خود حداقل با یکی از این مسائل روبرو نشود.”
به این معنی که اکت وقوع تجربیات و هیجانات ناخوشایند را هم بخشی طبیعی در روند زندگی هر فرد می داند و در تلاش است تا رابطه شخص را با موقعیت ایجاد شده تغییر دهد و نه حذف کردن علائم و شرایط.
۲. Destructive normality (بههنجاری ناسالم)
فرضِ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر آن است که فرآیندهای روانشناختی ذهن یک انسان نرمال، مانند شمشیر دولبه هستند و دیر یا زود میتوانند باعث ایجاد رنج روانشناختی شوند.
به علاوه، این باور وجود دارد که ریشه این رنج در سیستم زبانی بشر است.
زبان و رنج
نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) به این نکته اشاره دارد که قدرت استدلال، که ما را اشرف مخلوقات کرده است، دقیقا همان چیزی است که ما را در دام رنج هیجانی نیز میاندازد. یعنی توانایی های ما انسان ها برای برنامه ریزی، پیش بینی، ارزیابی و برقراری ارتباط کلامی و مرتبط کردن رویدادها و محرک ها به یکدیگر، هم به ما کمک میکنند هم به ما آسیب میزنند.
زبان بشر یک سیستم بسیار پیچیده از نشانههایی است که شامل کلمات، تصاویر، صداها، حالات صورت و حرکات بدن میشود. ما این زبان را در دو بُعد به کار میگیریم: ابعاد عمومی و خصوصی. استفاده عمومی از زبان شامل صحبت کردن، مکالمه، تقلید، حالات صورت، آواز خواندن، نوشتن، نقاشی کردن، رقصیدن و غیره است. استفاده خصوصی نیز شامل تفکر، تخیل، رویاپردازی، برنامهریزی، تصور کردن و غیره میشود.
یک اصطلاح فنیتر برای بُعد خصوصی استفاده از زبان «شناخت» است. حالا واضح است که ذهن یک «چیز» یا «شیء» نیست. بلکه مجموعه پیچیدهای از فرآیندهای شناختی نظیر تحلیل، مقایسه، ارزیابی، برنامهریزی، یادآوری و تصور است که همگی متکی به زبان بشر هستند.
بنابراین، اصطلاح ذهن در در درمان پذیرش و تعهد به عنوان استعارهای برای زبان بشر به کار میرود. فرضِ اکت بر آن است که فرآیندهای روانشناختی ذهن یک انسان نرمال مانند شمشیر دولبه بوده و دیر یا زود باعث ایجاد رنج روانشناختی خواهند شد. زبان بشر نیز یک شمشیر دو لبه است. یعنی اینکه: از دیدگاه مثبت، به ما کمک میکند تا نقشهها و الگوهای دنیا را بسازیم، آینده را پیشبینی و برای آن برنامهریزی کنیم، دانش خود را به اشتراک بگذاریم، از گذشته درس بگیریم، چیزهایی را تصور کنیم که هرگز وجود نداشتهاند. شروع به آفرینش کنیم و قوانینی را ایجاد کنیم که به طور مؤثر به رفتارمان سمتوسو دهند و کمک کنند تا به عنوان یک اجتماع به موفقیت دست یابیم. با افرادی ارتباط بگیریم که از ما دورند و از کسانی بیاموزیم که دیگر در قید حیات نیستند.
از دیدگاه منفی، ما از زبان استفاده میکنیم تا دروغ بگوییم، دیگران را بازی داده و فریب دهیم، تهمت و افترا و جهالت را اشاعه دهیم، سلاحهای کشتارجمعی و کارخانههای آلاینده محیط زیست بسازیم، رویدادهای تلخ گذشته را تکرار کنیم، از همه مهمتر: خود را با تصور یک آیندهی ناخوشایند بترسانیم، دست به مقایسه، قضاوت، محکوم کردن و انتقاد از خود و دیگران بزنیم و قوانینی وضع کنیم که زندگی ما را نیست و نابود میکنند.
۳. اجتناب تجربه ای در رویکرد پذیرش و تعهد
با توجه به اینکه فرضِ رویکرد پذیرش و تعهد بر آن است که زبان بشر به طور طبیعی منجر به رنج روانشناختی برای همه انسانها میشود. و از طرفی، ما را از طریق فرآیندی که «اجتناب تجربه ای» نام دارد برای مواجهه با افکار و احساسات خود آماده میشویم. و از اجتناب کردن به عنوان راهبردی استفاده می کنیم تا اضطراب و رنج هیجانی را تجربه نکنیم.
احتمالا یکی از بزرگترین مزایای تکاملی زبان بشر، تواناییِ پیشبینی و حل مشکلات بود. این مهارت نه تنها به ما اجازه میدهد که چهره کره زمین را تغییر دهیم، بلکه کمک میکند به بیرون از آن سفر کنیم. ذات حل مسئله این است:
- مشکل= چیزی که نمیخواهیم.
- راهحل= دریابید که چگونه از شر آن خلاص شوید یا از آن اجتناب کنید.
این رویکرد به طور واضح در دنیای مادی و بیرونی کارآمد است. گرگی بیرون در است؟ از شر آن خلاص شوید. به طرف او سنگ پرت کنید، با نیزه او را بزنید یا شلیک کنید. برف، باران و تگرگ؟ خب، نمیتوانید از شر اینها خلاص شوید، اما میتوانید با پنهان شدن در غار یا ساختن یک پناهگاه از مواجهه با آنها اجتناب کنید.
زمین خشک و لمیزرع؟ میتوانید آن را با آبیاری یا کود دادن تغییر دهید یا با تغییر مکان از آن دوری کنید. بنابراین، راهبردهای حل مسئله برای ما انسانها بسیار قابل تغییر و تطبیق هستند.
با توجه به اینکه رویکرد حل مسئله در دنیای بیرون مؤثر است، طبیعی است که بخواهیم از آن برای مواجهه با مسائلِ دنیای درون هم استفاده کنیم؛ دنیای روانشناختی افکار، احساسات، خاطرات، ادراکات و تمایلات درون خودمان. اما متاسفانه، هر موقع که میخواهیم از شر تجربیات نامطلوب درونی خلاص شویم، باعث رنجش بیشتر خود میشویم.
برای مثال، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر به طور معمول با هدف اجتناب یا خلاصی از شر افکار و احساسات ناخوشایند، نظیر خستگی، تنهایی، اضطراب، افسردگی و غیره رخ میدهد. رفتار مبتنی بر اعتیاد به تدریج خودبخودی و اتوماتیک وار میشود، چون راهی سریع و آسان برای رهایی از علائم میل به مواد یا ترکِ آن فراهم میکند. (در کوتاه مدت رنج و اضطراب ما را کاهش میدهد).
در حالی که هرچه وقت و انرژی بیشتری برای اجتناب یا خلاص شدن از شر تجربیات شخصی خود صرف کنیم، در طولانیمدت رنج بیشتری را متحمل خواهیم شد. اختلالات اضطرابی یک نمونه خوب هستند. این وجودِ اضطراب نیست که باعث بروز اختلالات اضطراب میشود. در بطن اختلالات اضطراب یک مشغولیت فکری عمده برای اجتناب یا خلاصی از شر اضطراب وجود دارد.
رویهمرفته، اضطراب یک هیجان انسانی نرمال است که همه آن را تجربه میکنیم. اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) مثال بارزتری است؛ مبتلایان به اختلال وسواس فکری و عملی، آیین های و مراسم های پیچیدهای انجام میدهند تا از شر افکار و تصاویر مضطربکننده خلاص شوند.
در واقع رویکرد پذیرش و تعهد معتقد است هرچه به اجتناب از اضطراب اهمیت بیشتری دهیم، بیشتر مضطرب خواهیم شد! خلاص شدن از شر اضطراب، یک دور باطل در بطن اختلالات اضطرابی است (به عنوان مثال، حمله هراس چیزی جز اضطراب دربارهی اضطراب نیست).
نتایج پژوهشهای زیادی نشان میدهند که اجتناب تجربه ای در بلند مدت باعث بروز اختلال های زیر میشود:
- اضطراب
- افسردگی
- عملکرد شغلی ضعیف
- سوءمصرف مواد
- کیفیت پایینتر زندگی
- رفتار جنسی پرخطر
- اختلال شخصیت مرزی
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
- ناتوانی های مزمن و بلندمدت و آلکسیتایمیا
البته نکته قابل توجه این است که تمام انواع اجتناب تجربه ای ناسالم نیستند.
رویکرد پذیرش و تعهد فقط وقتی راهبردهای اجتناب تجربه ای را هدف قرار میدهد که مراجع از آنها به نوعی استفاده میکند که پرتکرار هزینهبر و زیانبار باشد و رفتار مورد نظر به صورت الگوی قالب رفتاری شخص درآمده باشد.
ACT این رفتارها را «راهبردهای کنترل هیجان» مینامد، چون این انجام این رفتارهای اجتنابی به صورت موقت و کوتاه مدت باعث کاهش هیجانات ناخوشایند میشوند.
اگر چه ممکن است که بسیاری از این راهبردهای کنترل هیجانی که مراجعین برای رسیدن به یک حال خوب (یا بدحالی کمتر) به آنها متوسل میشوند، در کوتاهمدت مؤثر باشند، اما در بلندمدت زیانبار و هزینهبر خواهند بود.
برای مثال، افراد افسرده اغلب از موقعیتهای اجتماعی دوری میکنند تا با افکار ناراحتکننده «من سربار و اضافی هستم»، «حرفی برای گفتن ندارم»، «از خودم لذت نمیبرم» و همچنین احساسات ناخوشایند مانند اضطراب، خستگی و ترس از طرد شدن مواجه نشوند.
در حالی که خودداری از فعالیتهای اجتماعی در کوتاهمدت به شما آرامش میدهد، اما انزوای اجتماعی در بلندمدت بر افسردگیتان خواهد افزود.
مداخلات درمانی رویکرد پذیرش و تعهد
درمان اکت از طریق مداخلات درمانی، جایگزین هایی برای اجتناب تجربه ای در اختیار مراجعین قرار میدهد. به طور کلی، مراجعین با هدف کنترل و حذف هیجانات ناخوشایند به سراغِ درمان میآید.
آنها میخواهند از شر افسردگی، اضطراب، میل به پرخوری، خاطرات فاجعهبار، اعتماد به نفس پایین، ترس از طرد شدن، خشم، غم و غیره خلاص شوند. در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیچ تلاشی برای کاهش، تغییر، اجتناب، ممانعت یا کنترل این تجربیات شخصی صورت نمیگیرد.
در عوض، مراجع یاد میگیرد تا اثر و نفوذ افکار و احساسات ناخوشایند خود را با استفاده از مایندفولنس (توجه آگاهی/ذهن آگاهی) کاهش دهد و در مدل رابطه ی خود با افکار آزار دهنده را تغییر ایجاد کند.
مراجع یاد میگیرد “درگیری” با تجربیات شخصی خود را متوقف کند، پذیرایِ آنها باشد، برایشان جا باز کند و به آنها اجازه دهد که در جریان باشند. زمان، انرژی و پولی که قبلا برای کنترل حال بد خود خرج میکردند اکنون صرف بهبود سطح کیفیت زندگی آنها میشود (زندگی که بر اساس ارزشهای شخص هدایت میگردد).
مداخلات درمانی اکت (ACT) حول محور دو فرآیند اصلی میچرخند
- افزایش توانایی پذیرش تجربیات خصوصی ناخواسته که قابل کنترل نیستند. (افکار و هیجانات درونی)
- متعهد بودن و اقدام در جهت زندگی منطبق بر ارزش های شخصی.
خلاصه مداخلات رویکرد اکت توسط درمانگر
شفاف سازی و شناخت راهبردهای معمول کنترل هیجانی مراجع
در این مرحله، راهبردهای مورد استفاده مراجع در راستای کنترل هیجانی با آرامش و احترام از طریق فرآیندی شبیه به مصاحبه انگیزشیمشخص می شود و مراجع به کمک درمانگر روشهایی را که برای خلاصی از شر تجربیات نامطلوب یا اجتناب از آنها امتحان کرده است شناسایی میکند.
در ادامه از آنها خواسته میشود تا اثر بخشی هر کدام از روشها را ارزیابی کنند:
- «آیا این روش علائم شما را در بلندمدت کاهش داد؟»
- «این راهبرد چه هزینهای به لحاظ زمان، انرژی، سلامتی، سرزندگی و روابط برای شما داشت؟»
- «آیا این روش شما را به زندگی مورد نظرتان نزدیکتر کرد؟»
“کنترل کردن” خود یک مشکل است، نه راهحل
در این مرحله، به مراجع اطلاع میدهیم که راهبردهایی که برای کنترل هیجانات دردناک خود به کار میبرند، خود عاملِ بخش بزرگی از مشکلات آنها میباشد؛ و اینکه هرچه بیشتر برای کنترل احساس خود تلاش کنند، بیشتر در دور باطل رنج گیر خواهند کرد. استعارههای مناسبی که در اینجا کاربرد دارند، استعاره «باتلاق «کلید مبارزه» و مفاهیم «ناراحتی پاک« و «ناراحتی کثیف» است.
ما این استعارهها را معمولا اینطور به کار میگیریم: آن فیلمهای قدیمی را به یاد دارید که شخصیت بدِ آن در باتلاق گیر میکرد و هرچه بیشتر دستوپا میزد بیشتر فرو میرفت؟ درمانگر برای مراجع روشن میکند که هنگام گیر کردن در باتلاق،دستوپا زدن بدترین کار ممکن است.
راه نجات از باتلاق این است که دست از تقلا بردارید، دستان خود را باز کرده و بر سطح آن شناور شوید. این کار عجیب به نظر میرسد، چون غریزه شما میگوید که دستوپا بزنید؛ اما اگر این کار را بکنید در باتلاق فرو خواهید رفت.
این اصل در مورد هیجانات دردآور نیز کاربرد دارد: هرچه بیشتر با آنها مبارزه کنیم، بیشتر درگیرشان خواهیم شد. فرض کنید در پشت ذهن ما یک «کلید مبارزه» وجود دارد.
وقتی کلید روشن است، یعنی میخواهیم با هر درد فیزیکی و عاطفی که به سراغمان میآید مبارزه کنیم؛ هر اندازه هم که رنج ببریم، سعیمان را میکنیم که از شر آنها خلاص شویم یا از آنها اجتناب کنیم. فرض کنید احساسی که بروز پیدا میکند، اضطراب باشد.
اگر کلید مبارزه روشن باشد، این احساس کاملا غیر قابل پذیرش خواهد بود؛ این یعنی ممکن است از اضطراب خود خشمگین شویم و بگوییم: «چطور جرأت میکنند مرا به این حال و روز درآورند؟» یا اینکه از اضطراب خود ناراحت شویم: «دوباره نه! چرا همیشه حالم اینطور است؟» یا اینکه از اضطراب خود مضطرب شویم: «چه مرگم شده؟ چه بلایی سرم آمده است؟» یا ترکیبی از تمام اینها.
این عواطف ثانویه، بیفایده و ناخوشایند هستند و کمکی به ما نمیکنند. بلکه سرزندگی ما را از بین میبرند. در واکنش به آنها عصبانی و مضطرب میشویم یا احساس گناه میکنیم. متوجه دور باطل هستید؟
اما چه میشود اگر کلید مبارزه خاموش باشد؟ هر احساسی که پدید آمد، صرفنظر از اینکه چقدر ناخوشایند است، با آن مبارزه نکنیم. بنابراین اگر اضطراب پدید آمد: مشکلی نیست. مطمئنا داشتن چنین احساسی ناخوشایند است. از آن خوشمان نمیآید، اما با این حال فاجعه نیست.
وقتی کلید مبارزه خاموش باشد، اضطراب ما آزاد است و طبق شرایط بالا و پایین میرود. گاهی سطح اضطراب ما بالا و گاهی پایین است، و گاهی اصلا مضطرب نیستیم. مهمتر از همه اینکه زمان و انرژی خود را برای مبارزه با آن هدر نمیدهیم.
بدون مبارزه، یک وضعیت ناخوشایند عاطفی و فیزیکی طبیعی را تجربه میکنیم، بسته به اینکه چه کسی هستیم و در چه وضعیتی قرار داریم. در رویکرد پذیرش و تعهد به این تجربه «ناراحتی پاک» میگوییم.
از ناراحتی پاک نمیتوان اجتناب کرد. با این حال، وقتی با آن مبارزه میکنیم یا از آن اجتناب میکنیم، سطح ناراحتیمان به سرعت افزایش مییابد. این رنج اضافی «ناراحتی کثیف» نام دارد. کلید مبارزه ما شبیه یک تقویتکننده هیجانی است؛ اگر آن را روشن کنید، ممکن است از اضطراب خود عصبانی، از عصبانیت خود مضطرب، از افسردگی خود افسرده تر و از احساس گناهِ خود احساس گناه بیشتری کنید.
بدیهی است که این استعارههای رویکرد اکت را باید متناسب با هر حالت عاطفی ویژهای که اربابرجوع با آن مبارزه میکند، استفاده کرد. وقتی کلید مبارزه روشن باشد، نه تنها از پریشانی خود بدحال میشویم، بلکه صرفنظر از هزینه و زیانهای احتمالی دست به هر کاری میزنیم تا از شر آن احساس خلاص شویم یا از آن اجتناب کنیم.
ما توجه مراجعین را به روشهای مختلفی جلب میکنیم که تا به حال برای رسیدن به کنترل هیجانی امتحان کرده است؛ از طریق راهبردهای اجتنابی در خصوص مصرف دارو و الکل، پرخوری، تماشای بیش از حد تلویزیون، قمار، سیگار کشیدن، سکس و اعتیاد به اینترنت و راهبردهای با شفافیت کمتر نظیر نشخوار فکری، تنبیه خویشتن، سرزنش دیگران و غیره (همانطور که پیشتر گفتیم، بسیاری از راهبردهای کنترل هیجانی در صورتی که با اعتدال به کار گرفته شوند مشکلساز نخواهند بود).
شش ضلعی اکت، شش فرآیند اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
ACT مدعی است انعطاف پذیری روانشناختی در بطن کارکرد هیجانی سالم قرار دارد و مراجعان از طریق شش فرایند اساسی هدایت میشوند تا به گشودگی برسند و بر اساس تجربه واقعی اقدام کنند، نه بر اساس آنچه ذهن یا بدن خواستارش است. ششضلعی اکت عبارت است از:
- فاصله گیری شناختی (همجوشی زدایی از افکار، Defusion)
- پذیرش (Acceptance)
- برقراری تماس با لحظه حال (Living in the present moment)
- خویشتن مشاهدهگر (خود به عنوان زمینه و بافتار، Self as Context)
- ارزشها (Values)
- عمل و اقدام متعهدانه (Committed Action)
در ادامه مقاله به توضیح مفصل هر یک از این شش مورد خواهیم پرداخت. هر کدام از اصول، رویه، تمرین، تکلیف و استعارههای خاصِ خود را دارد.
۱. همجوشی زدایی با افکار(Defusion)
در سطح فاصله گیری از افکار ما از زبان میگذریم. به نظر میرسد منراجعین میپندارند که افکار حقایقی غیر قابل تغییر هستند یا قوانینی که میبایست از آنها پیروی کنیم یا رویدادهای مهمی که مستلزم توجه کامل ما هستند یا حتی رویدادهای تهدیدگری که میبایست از شر آنها خلاص شویم.
به عبارت دیگر، وقتی درگیر افکار خود میشویم، آنها را کاملا جدی گرفته و نفوذ زیادی بر رفتار ما پیدا میکنند.
فاصله گیری از افکار به معنای آن است که بتوانیم «عقبگرد» کنیم و بدون آنکه درگیر زبان و افکار شویم، با دیدی کلی و گسترده به نظاره و مشاهده آنها بپردازیم. (تقویت مهارت مشاهده گر بودن)
میتوانیم دریابیم که افکار ما چیزی بیشتر یا کمتر از رویدادهای گذرای شخصی یا جریانِ گذرای واژهها، افکار و تصاویر نیستند.
وقتی افکار خود را مشاهده میکنیم، تأثیر و نفوذ آنها به مراتب کمتر خواهد شد.
اگر به مقالات مربوط به ACT مراجعه کنید، خواهید دید که بیش ۱۰۰ تکنیک مختلف برای فاصله گیری از افکار وجود دارد.
برای مثال، برای مقابله با یک فکر ناخوشایند باید به سادگی از دور آن را مشاهده کنیم یا آن را چندین بار با صدای بلند تکرار کنیم تا به یک صدای بیمعنی بدل شود؛ یا آن را با صدای یک شخصیت کارتونی تصور کنیم یا آن را با ریتم آهنگ «تولدت مبارک» بخوانیم یا اینکه در سکوت از ذهن خود بابتِ چنین فکری که در سر داریم تشکر کنیم.
فرصتهای زیادی برای خلاقیت وجود دارد. بر خلاف رویکرد شناختی رفتاری، هیچکدام از تکنیکهای گسستِ شناختی با ارزیابی یا انکار افکار ناخوشایند سر و کار ندارند. بلکه صرفا در سدد متزلزل کردن باور مطلق به حقیقی بودن افکار هستند.
۲. پذیرش (Acceptance)
جا باز کردن برای احساسات، هیجانات ادراکات، تمایلات و سایر تجربیات شخصی بدون اینکه با آنها مبارزه کنیم، از آنها اجتناب کرده یا بیش از حد موردتوجه قرارشان دهیم، به آنها اجازه میدهد بروز پیدا کنند. پذیرش همچنین به معنای تمایل به روبرو شدن است. روبرو شدن با واقعیت موقعیت ها همانطور که هستند نه آن طور که میخواهیم باشند.
۳. تماس با لحظه حال (Living in the Present Moment)
آگاهی کامل از تجربیات حاضر، با گشادهرویی، علاقه و پذیرش؛ و تمرکز و مشارکت کامل و لحظه به لحظه در هر آنچه که در دست انجام است.
۴. خویشتن مشاهدهگر (خود به عنوان زمینه یا خود به عنوان بافتار/ Self as Context)
رسیدن به یک حس عالی از خویشتن؛ تداوم حضور و سکونی که تغییرناپذیر، همیشه حاضر و آسیبناپذیر است. از این منظر میتوانید به این تجربه برسید که شما افکار، احساسات، خاطرات، تمایلات، ادراکات، تصورات، نقشها یا جسم مادی خود نیستید.
این پدیدهها بهطور دائم تغییر میکنند و جوانب فرعی شما هستند و ربطی به جوهرهی وجودی شما ندارند.
۵. ارزشها (Values)
شفافسازی در خصوص مسائلی که اهمیت ویژهای در قلبتان دارند.
سوالات روشن کننده ارزش ها:
- اینکه میخواهید چگونه فردی باشید؟
- چه چیزی برایتان بیشترین اهمیت و معنا را دارد؟
- و اینکه در زندگی به دنبال چه چیزی هستید؟
- میخواهید عمرتان صرف چه چیزی بشود؟
۶. عمل متعهدانه (Committed Action)
هدفگذاری بر اساس ارزشها و انجام اقدامات مؤثر برای تحقق آن اهداف و ماندن در مسیر ارزش ها.
ایجاد رابطه درمانی در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
آموزش اصول درمان پذیرش و تعهد به درمانگران کمک میکند که قابلیتهای ضروری مانند شفقت، پذیرش، همدلی و حضور را در خود تقویت کنند. به علاوه، ACT به درمانگران آموزش میدهد که به لطف ویژگی های زبان، همترازِ مراجع خود هستند؛ بنابراین نیازی نیست که فردی روشنفکر و «همهچیزدان» باشند.
در واقع، درمانگران اکت ممکن است به مراجع اینطور بگویند: «نمیخواهم اینطور فکر کنید که زندگیام کاملا تحت کنترل قرار دارد. شما کوهِ مشکلات خود را دارید و من هم کوه مشکلات خود را دارم. اینطور نیست که من به قله رسیده باشم و در حال استراحت هستم. من فقط میتوانم از این جایگاهی که هستم، موانعی را که سر راهتان میبینم و شما قادر به دیدنشان نیستید به شما گوشزد کرده و راههای دیگری را برای عبور از آنها به شما نشان دهم.
اگر نیاز به مشاوره تلفنی یا آنلاین دارید روی دکمه زیر کلیک کنید
معرفی چند کتاب در زمینه درمان پذیرش و تعهد (اکت)
- ACT به زبان ساده الفبای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
نویسنده: راس هریس
مترجم: دکتر انوشه امینزاده - درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی برای زوجها
نویسنده: اویگیل لو/ متیو مک کی
مترجم: مرتضی کشمیری - ACT در عمل: مفهوم پردازی مورد در درمان پذیرش و تعهد
نویسنده: دنیل ج. موران، پاتریشیا ا. باخ
مترجم: سارا کمالی - سیلی واقعیت (اکت به روایتی دیگر)
نویسنده: راس هریس
مترجم: دکتر محمود روغنچی، سروه ویسی، میلاد جهانگیری - نام کتاب: Acceptance and Commitment Therapy
نویسنده:Steven C. Hayes & Kirk D. Strosahl & Kelly G. Wilson
زبان: انگلیسی
نتیجهگیری پایانی
تجربه درمان با ACT به طور کامل متفاوت است. ACT با خلاص شدن از شر بدحالی یا غلبه بر یک ترومای قدیمی سر و کار ندارد. در عوض به ساختن یک زندگی پرمعنا، کامل و پربار مربوط است. اگر میخواستم ACT را بصورت یک جمله روی یک تیشرت خلاصه کنم اینطور مینوشتم:
«اهریمنِ درونت را در آغوش بگیر و از قلبِ خود پیروی کن.»
نویسنده مطلب: میترا سیفان – روانشناس
شما میتوانید برای یافتن روانشناس معتبر و متخصصین اکت از فهرست روانشناسان سایت پزشک خوب کمک بگیرید.
پزشک خوب، سامانه آنلاین رزرو اینترنتی نوبت از روانشناسان و روانپزشکان و سایر تخصص های پزشکی است که به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.
71 Responses
سلام احسنت درود درود بسیار عالی لذت برم
سلام.بسیارعالی وکامل .کاش کلاس آموزشی ویاکلینکی برای کارهمراه بافعالیت افتخاری دراموزش به ماازشماداده میشد
سلام و درود، اگر منظور شما آموزش دیدن در حیطه این رویکرد هست میتونید از طریق موسسات یا افرادی که در این زمینه تبحر دارند، پیگیر باشید و در کارگاه های مربوطه شرکت کنید.
مقاله خوبی بود بهتر بود پرسشنامه ها رو هم اضافه می کردید که در حلسه درمان باید پرسیده بشه از درمانجو
سلام ممنون از مقاله مفید و جذابتون
من ارشد بالینی دارم باقشر دانش اموزان تیز هوش متوسطه جهت ورود به دانشگاه و انواع اضطزاب های تحصیلی و استرس ها ومشکلات ……… مواجه هستم ودر تلاشم با رویکرد های مختلف به دانش اموزان کمک کنم زندگی بهتر ی تجربه کنند و مایلم که اموزش های حرفه ای ودقیقی در زمینه پروتکلها وتکنیک های اکت رو داشته باشم لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام،من معلم پایه اول ابتدایی هستم،آیامیتونم ازروش درمانی اکت دردرمان حس طردشدگی،اضطراب،پرخاشگری یکی ازدانش آموزانم کمک یگیرم؟اگرپاسختون بله هست،مقاله یاکتابی که دراین زمینه میتونه کمکم کنه رابه من معرفی کنید.
(رفرنس ومنبع اصلی )راهم برای این نیازدارم.
سلام
مقاله بسیار خوبی است
آرزوی موفقیت روزافزون شما را دارم
سلام وقت بخیر، از لطف شما ممونیم.
سلام مطالب شما بسیار عالی است
سلام متشکر از توجه و همراهی شما