خطرات دوران بلوغ | نوجوانان در دوران بلوغ از نظر روانی چه تغییراتی می‌کنند؟

بلوغ
فهرست مقالهToggle Table of Content

چکیده مقاله

بلوغ جسمی و عاطفی برای هر انسانی مرحله سخت انتقال از دوره کودکی به بزرگسالی است. در حین اینکه کودک شما از نظر جسمی و فیزیکی رشد می‌کند، از نظر اجتماعی، رفتاری و روانی نیز رشد خواهد کرد. به زبان ساده، در این مدت، کودکان به طور طبیعی از خانواده خود دور می‌شوند و برای […]

بلوغ جسمی و عاطفی برای هر انسانی مرحله سخت انتقال از دوره کودکی به بزرگسالی است. در حین اینکه کودک شما از نظر جسمی و فیزیکی رشد می‌کند، از نظر اجتماعی، رفتاری و روانی نیز رشد خواهد کرد. به زبان ساده، در این مدت، کودکان به طور طبیعی از خانواده خود دور می‌شوند و برای برقراری استقلال و فردیت با همسالان خود ارتباط برقرار می‌کنند. درحالیکه گوشه‌گیری اجتماعی، خلق و خوی تحریک‌پذیر و سایر تغییرات رفتاری معمولاً به این مرحله رشد طبیعی نسبت داده می‌شود، محققان متوجه شده‌اند که در برخی موارد، این تغییرات می‌تواند نشان دهد که بلوغ می‌تواند باعث افزایش افسردگی در کودک شود. در این مقاله به بررسی تاثیرات روانی که بلوغ می‌تواند بر نوجوان داشته باشد می‌پردازیم.

 

آثار روانی بلوغ

مدت‌هاست که بلوغ به عنوان یک نقطه برای آغاز مشکلات روانی، عاطفی و رفتاری در نوجوانان شناخته شده است.  مشکلات روانی در این دوره شامل: افسردگی، اضطراب، سوء‌ مصرف مواد مخدر و الکل، اختلالات خوردن و آسیب به خود می‎باشد. قبلا تصور بر این بود که کودکانی که زودتر از همسالان خود به سن بلوغ می‌رسند (بلوغ زودرس) بیشتر در معرض خطر ابتلا به این مشکلات هستند، زیرا از توانایی کمتری برای مقابله با بلوغ و مشکلات آن برخورداند. اما تحقیقات نشان می‎دهد که مشکلات و فشارهای اجتماعی و عاطفی در دوران کودکی می‎تواند باعث تحریک بلوغ زودرس در کودک شود. تحقیقات همچنین نشان می‎دهد که افرادی که بلوغ زودرس را تجربه می‎کنند، در کودکی مشکلات و علائم روانی را تجربه کرده‌اند.

 

افسردگی در دوران بلوغ

طبق تحقیقات آکادمی پزشکی اطفال آمریکا، تخمین زده شده که ۲درصد از کودکان زیر ۱۰ سال افسردگی را تجربه می کنند. با این وجود، در سنین ۱۰ تا ۱۴ سالگی، میانگین سن بلوغ، میزان افسردگی در کل برای کودکان از ۵درصد به ۸درصد افزایش می‌یابد.

(نرخ افسردگی در پسران قبل از سن بلوغ بیشتر از دختران است، در حالیکه در دوران بلوغ، افسردگی در دختران دو برابر پسران می‎شود.)

 

مشاوره آنلاین با بهترین متخصصان روانشناسی کودک

نشانه‌های افسردگی در سن بلوغ

در دوارن بلوغ، والدین، معلمان و سایر افراد نزدیک نوجوان باید تمام علائم نوجوان را تحت نظر داشته باشند. خلق و خوی تحریک‌پذیر و فاصله گرفتن از والدین و تمایل به همزاد پنداری با همسالان از رفتارهای رایج در دوران بلوغ است.

علائم افسردگی در سن بلوغ:

  • افکار صدمه به خود
  • امتناع از رفتن به مدرسه
  • افت تحصیلی
  • رفتارهای مخاطره آمیز
  • احساس گناه
  • گریه‎های بی‌دلیل
  • از دست دادن علاقه به کارهایی که قبلا از آن لذت می‌بردند
  • نگرانی دائم از مرگ والدین
  • اختلالات خواب
  • تغییر وزن (چاقی بیش از حد، لاغری بیش از حد)
  • خستگی و بی‌رمقی بی‌دلیل
  • مشکل در تمرکز و توجه

علائم افسردگی در نوجوانان را حتما جدی بگیرید و نسبت به آن‌ها بی‌توجه نباشید. خصوصا اگر کودک شما از خودکشی و خودزنی بسیار صحبت می‌کند.

مطلب بیشتر: علائم افسردگی در نوجوانان

استرس و اضطراب در دوران بلوغ

اضطراب در دوران بلوغ بسیار شایع است و می‌تواند کیفیت زندگی نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد. بدون حمایت مناسب از سوی والدین نوجوانانی که تحت فشار استرس هستند، بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های روانشناختی، مشکلات تحصیلی و مشکلات بهداشتی قرار می‌گیرند.

از علائم استرس در نوجوانان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سردرد و شکم درد مداوم
  • اختلالات خواب
  • مشکلات آموزشی
  • عصبی بودن
  • بیماری‌های جسمی مداوم
  • تغییرات منفی در رفتار
  • طرز فکر منفی و صحبت‌های منفی مانند ” هیچکس مرا دوست ندارد.”
  • نگرانی دائم
جهت دریافت مشاوره روانشناسی، روانپزشکی و روانکاوی با مجرب‌ترین درمانگران اقدام کنید: برای ارتباط و دریافت مشاوره با بهترین روانشناسان در تمام نقاط ایران کلیک کنید.

آسیب رسانی به خود در دوران بلوغ

 

آسیب رساندن به خود در دوران نوجوانی

یک مطالعه نشان می‌دهد که خودزنی و آسیب به خود در دوران نوجوانی و سن بلوغ بسیار شایع است. اکثر نوجوانان با گذر از دوران بلوغ و نوجوانی و رشد بیولوژیکی و عاطفی، آسیب رساندن به خودشان را متوقف می‌کنند. اطلاعات زیر براساس پرسش از نوجوانانی که خودزنی داشته‌اند به دست آمده است:

  • خودزنی، متداول‌ترین روش نوجوانان برای آسیب رساندن به خود است.
  • دومین روش آسیب رساندن به خود در نوجوانان، مسمومیت دارویی است
  • از دیگر راه‌های آسیب رساندن به خود، قرار دادن خود در موقعیت‌های خطرناک مانند پریدن ناگهانی در خیابان و پریدن از ارتفاع به طوری‌که باعث شکستن جایی از بدن شود.
  • ضرب و جرح مانند کوبیدن مشت به دیوار و شکستن و کبودی انگشتان در نتیجه آن و کندن موهای سر

خودآزارای در بین نوجوانان بسیار شایع است و در طی مطالعه‌ای که انجام شد نشان داد ۵ درصد از نوجوانان ۱۵ ساله در بررسی  که انجام شد خودآزاری می‌کنند. این آمار در اواخر سن نوجوانی به ۱.۵ درصد رسید.

دختران نسبت به پسران بیشتر خودزنی می‌کنند. آمار نشان می‎دهد که در بین پسران ۱۶ ساله خودزنی ۳.۶ درصد است. درحالیکه این آمار برای دختران ۶.۵ درصد است. روشن‌ترین عامل مرتبط با خودآزاری و پیش بینی‌کننده بروز آن، مشکلات عاطفی است که با افسردگی و اضطراب همراه است. در نوجوانانی که علائم اضطراب و افسردگی در آن‌ها دیده می‌شود، خودزنی تا چهار برابر افزایش می‌یابد. عوامل دیگر مانند مصرف الکل و مواد مخدر (مخصوصا ماریجوانا) می‌تواند خطر خودزنی را افزایش دهد. تحقیقات دیگر نیز نشان می‌دهد که شروع فعالیت‌های جنسی در سنین کم نیز می‌تواند با افزایش خودزنی در فرد مرتبط باشد.

 

مصرف مواد مخدر و الکل در دوران بلوغ

گاهی اوقات والدین فکر می‎کنند که با داشتن یک صحبت کوتاه درباره اثرات و عوارض مصرف مواد مخدر و الکل وظیفه خود را انجام داده‌اند. اما در این باره باید بیشتر با کودکان صحبت کرد.

نوجوان در هر مرحله از بلوغ خود فشارهای عاطفی و اجتماعی بسیاری را متحمل می‌شود و چیزی که شما چند ماه پیش به او گفته‌اید برای زمان حال او فایده‌‌ای ندارد. صحبت مداوم در این باره و آموزش‌‌های لازم به آن‌‎ها بهترین راه برای جلوگیری از مصرف مواد مخدر در دوره بلوغ است.

یکی از جنبه‌های ‎چالش برانگیز اعتیاد، پیش‎ر‌ونده بودن آن است. علائم هشدار‌دهنده زودرس ممکن است به سختی قابل تشخیص باشد. الگوهای ناسالم در صورت عدم رسیدگی به یک اختلال مصرف مواد که به آن (اختلال سوء مصرف مواد) گفته می‎شود، تبدیل شود.

زمانیکه از علاقه‎ها و عادت‎های پسر یا دختر نوجوان خود آگاه باشید، شناخت علائم هشداردهنده برای شما آسان‌تر خواهد شد.زیرا آن را احساس خواهید کرد. سعی کنید با فرزند خود رابطه صمیمانه و نزدیکی داشته باشید.

علائم مصرف مواد مخدر در نوجوانان

علائم رفتاری شامل موارد زیر است:

  • پرهیز از تماس چشمی
  • شکستن مقررات
  • بی‌مسئولیتی
  • دائما از والدین درخواست مادی می‎کند.
  • دزدی از والدین و سایر افراد
  • قفل در اتاق
  • تماس‎های مخفیانه
  • منزوی شدن
  • بهانه‎گیری (دروغ گفتن)
  • نرفتن به مدرسه
  • نمرات پایین
  • مقاومت در برابر نظم
  • از دست دادن دوستان نزدیک

علائم جسمی مصرف مواد مخدر در نوجوانان:

  • بهداشت ضعیف
  • تغییرات ظاهری منفی
  • چشمان خونی
  • آبریزش یا خونریزی مکرر بینی
  • پارانویا، تحریک پذیری، اضطراب، کج خلقی
  • دشوار بودن انجام کارهای روزمره
  • پوشیدن لباس‎های آستین بلند حتی در فصول گرم سال
  • عرق کردن کف دست‏‎ها
  • سردرد مداوم
  • صورت متورم و پفی
  • خستگی یا فعال بودن مفرط
  • تغییرات و نوسانات وزنی شدید

مصزف الکل و مواد مخدر در دوران بلوغ

 

اختلالات خوردن در سن بلوغ

اختلالات خوردن، از جمله بی‌اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری، اختلالات روانشناختی است که شامل مشکلات شدید در خوردن می‌باشد. افراد نوجوان مبتلا به کم خوری عصبی اصولا برای اینکه لاغر بمانند (لاغری مفرط)، از خوردن غذا امتناع می‎کنند. از طرف دیگر فردی که پرخوری عصبی دارد، مکررا در حال خوردن غذاهای مختلف است و بعد از آن سعی می‎کند با استفراغ و یا داروهای ملین غذا را در بدنش از بین ببرد.

 

مطلب بیشتر: مشکلات رفتاری و روانی شایع در نوجوانان که نیاز به مراجعه به روانشناس دارند.

 

متخصصان، اختلالات خوردن را به ترکیبی از عوامل مانند روابط خانوادگی، مشکلات روانی و ژنتیکی مرتبط می‌دانند. ممکن است فرد در سن بلوغ از اعتماد به نفس کم برخوردار باشد و دائما به لاغری فکر کند.

گاهی اوقات، حضور در یک ورزش مانند باله، ژیمناستیک یا دو و میدانی، نیازمند داشتن اندامی لاغر است، و این می‌تواند به اختلالات خوردن در نوجوانان دامن بزند.

در یک مطالعه، محققان بی‎اشتهایی را با وسواس به کمال گرایی، نگرانی از اشتباهات، استانداردهای بالای شخصی و انتظارات و انتقاد والدین مرتبط دانستند.

علائم اختلالات خوردن در نوجوانان:

  • نخوردن بیشتر وعده‌های غذایی
  • عادات غذایی غیرمعمول (مانند خوردن کالری زیاد در یک وعده یا حذف وعده‌های غذایی)
  • تغییرات وزنی شدید
  • دائما وزن کردن خود
  • بی‌خوابی (INSOMNIA)
  • یبوست دائم
  • خشکی پوست یا راش پوستی
  • پوسیدگی دندان
  • فرسایش مینای دندان در اثر خوردن شیرینی زیاد
  • ریزش مو و مشکلات ناخن
  • ورزش بیش از حد

نوجوانان در سن بلوغ با داشتن این اختلال ممکن است از دوستان کناره بگیرند و نسبت به انتقادها بیش از حد حساس شوند. این مشکل زمانی بوجود می آید که والدین از این علائم آگاه نباشند زیرا نوجوان آن‌ها را پنهان نگه می‌دارد.  اختلالات دیگر مانند تراما، احساس ناامنی ، افسردگی یا اعتماد به نفس پایین ممکن است خطر ابتلا به اختلال خوردن را افزایش دهد.

در دوره بلوغ داشتن یک روانشناس بسیار الزامی است. سعی کنید در این دوران فرزند خود را تحت نظر روانشناس قرار دهید. رواندرمانی و مشاوره در این دوران می‎تواند خطرات روانی ناشی از این دوره را به حداقل برساند.

ثبت دیدگاه

40 Responses

  1. ۴

    سلام خسته نباشید من الان ۱۷سالمه و دوبار رفتم سمت مصرف الکل برای خوشحال شدن ولی دوبار شم حالم خیلی خراب شد و اصلا علاقه به دود یا چیزای که با دود شروع میشه ندارم خیلی خیلی نا امیدم و زندگی خیلی برام سخت شده همش افکارای شوم به سمتم میاد بعضی وقتا خود به خود گریه میکنم بغض گلوم میگیره همش پدرم بهم گیر میده در کل در خانواده با پدرم اصلأ رابطه خوبی ندارم چه اصلا زندگی برام بی معنی شده همش دوست دارم رفیق داشته باشم نمیدونم دیگه باید چه جوری برگردم به سابق لطفاً راهنمایی کنید خیلی سپاسگزارم

  2. ۸

    سلام خسته نباشید،من دخترم ۱۴ سالمه و خب یه مدت افسردگی داشتم ولی خوشبختانه با اهمیت دادن بیشتر به خودم و وقت گذاشتن برای خودم خوب شدم..الان اضطراب دارم و قرص مصرف میکنم که البته میدونم تقریبا یه چیز طبیعیه ..ولی مشکل من اینه که وقتی میرم تو یه جمعی و با آدمای بزرگتر از خودم یکم حرف میزنم همشون میگن چقدر من از لحاظ عقلی بزرگتر از سنم صحبت میکنم..اولش با خودم گفتم شاید برای تعریف و تمجید این حرفا رو میزنن و شاید میخوان اعتماد به نفس منو زیاد کنن و این چیزا ..اما وقتی جدیدا دقت میکنم حس میکنم که من به چیز هایی نیاز دارم که جوونای الان بهش نیاز دارن .نمیدونم دقیقا چجوری منظورم رو برسونم ولی انگار خواسته های من به جای اینکه در سطح خواسته های یه نوجوون ۱۴ ساله باشه در حد یه جوون ۲۵ ساله اس|شاید به خاطر قوه ی تخیل من این اتفاق میفته یا شاید به خاطر اینکه توی فضای مجازی افراد کم کم به بلوغ عقلی میرسن(البته من باورم این نیست که من آدم فهمیده و بزرگی هستم ..اتفاقا باور من اینه که من خیلی بچه و خنگم:)و خب اصلا آدم فهمیده ای نیستم)اما نمیدونم چرا اینجوری شدم و چیکار باید بکنم…از لحاظ محبت توی خانواده احساس کمبود دارم و همین باعث شده نیاز به یه رابطه ی عاطفی داشته باشم..با اینکه میدونم توی این دوره زمونه پسرای کمی هستن که از رابطه ی عاطفی قصد خوبی داشته باشن ولی باز هم حس میکنم نیاز به کسی دارم که به من ابراز علاقه کنه..منو دوست داشته باشه..(خودم دارم تلاش میکنم تا بتونم خودمو شاد کنم و به خودم عشق بورزم و خودم رو دوست داشته باشم)اما این ها کافی نبوده و من شدیدا کمبود یه نفر رو توی زندگیم حس میکنم..به خاطر اینکه محبت کمی دیدم هم حتی با کوچکترین محبتی از طرف هر کسی خر میشم..نمیدونم چجوری باید درست کنم این اتفاق رو و دل و جرات اینکه برم توی روی پدر یا مادرم وایسم و بگم به من بیشتر محبت کنیدو ندارم چون میدونم که اونا واقعا دارن برای من سخت تلاش میکنن تا زندگی خوبی داشته باشیم و دلم نمیخواد که اینجوری اونا رو اذیت کنم..دیگه نمیدونم چیکار کنم که حس کمبود عشق و یه زندگی مشترک رو نداشته باشم..میشه کمکم کنین؟

  3. ۳

    سلام من دخترم ۱۶ سالمه و از وقتی به مدرسه جدید رفتم شروع شده این رفتارام همش ناراحتم گریه های بی دلیل از پیر شدن و از دست دادن پدرو مادرم خیلی ناراحتم و گریه میکنم اضطراب و استرس زیادی دارم همش فکر میکنم به اینده و درباره همه چیز فگر میکنم اینکه زمان خیلی زود میگذره و بخاطر هرچیز کوچیکی استرس میگیرم و اینا باعث شده به درسام و چیزای دیگه اهمیت ندم همش خستم و جدیدا نمیتونم کاری بمنم همش میخوام بخوابم و استراحت کنم نمیدونم باید چیکار کنم

    1. درود به شما
      بنده به بلوغ رسیدم مایه منی هم چندین ساله که درونم هست و خود ارضایی میکنم بعصی اوقات
      و ریش هم در آوردم
      ولی چند ماهی هست که زود رنج شدم و زمانی که مدرسه شروع شد به این فکر میگردم گه موفق میشم در این رشته یا نه ،
      و اینکه در این چند ما حسادت درونم وجود داره و دوست دارم همیشه بهتر از بقیه باشم ، و اینکه یه مشکلی که درمورد اختلال دو قطبی بود تو تلویزیون دیدم و گفتم شاید من هم بعصی اوقات خوشحالم و بعصی اوقات ناراحت بخاطر همینه
      هیلی دوست دارم بیرون برم با پدرم اون مشکلی. که تو تلویزیون دیدم روم تاثیر گذاشته و فک میکنم که منم یه همچین مشکلی دارم ، مثلا سر چیزای کوچیک ، مثلا چشم تار میدید چند روز گفتم نکنه من مشکلی دارم یا مثلا شب دیر خوابیدم و دیشب دیر خوابم گرفت میگم نکنه من اختلال دارم و اینا و استرس دارم گاهی اوقات و مثلا امروز رفتم تست کنم با عکس پورن نعوظ نکردم و فکر کردم مشکل دارم ولی وقتی با آلتم بازی کردم تحریک شدم و ارضا شدم ، فک میکنم مشکل دارم
      من میخوام خوب شه حالم
      خیال پردازی هم میکنم البته رویا پردازی مثلا من به یه ورزش علاقه دارم که تو ایران نیست
      ممکنه بخاطر خیال پردازی باشه ؟
      البته کمال گرا هم هستم
      وقتی میام توی جمع فامیل و آشنا فامیل حالم خوب میشه استرسم کم میشه خیلی هم به پدرم وابسته شدم و بیرون که میرم حالم خوب میشه

      1. در مرحله گذر از بلوغ به جوانی یا نوجوانی بسیاری از این تغییرات طبیعی هستند. ورود به نوجوانی با تغییرات خلقی، گاهی پرخاشگری ، و بسیاری تغییرات جسمی و روانی همراه است. همه اینها طبیعی و ناپایدار است تا اینکه پس از طی این مرحله به شرایط پایدار می‌رسید. این مرحله گذراست نگران نباشید متخصصین حوزه روان و رواندرمانگران برای رشد بهینه و گذر بهتر از این مراحل همراه شما هستند .

    2. با درود: دختر عزیزم، اول از همه قدر دان هستم که مشکل خود را شجاعانه با ما به اشتراک گذاشتید، این احساسات تجارب طبیعی سن شما هستند اینها بخشی از تغییراتی است که در دوران بلوغ اتفاق می‌افتد. این دوران پر از تغییرات جسمی، روانی و احساسی است، و بسیاری از نوجوانان احساساتی مشابه شما را دارند .در دوران بلوغ
      به دلیل آنکه فرد کودکی را پشت سر می گذارد و وارد دوران نوجوانی و کسب هویت می شود، ذهن شروع به درک عمیق‌تری از مسائل پیچیده‌تر مثل زمان، مرگ، و آینده می‌کند. این تغییرات ممکن است باعث نگرانی یا اضطراب شود. اما این افکار، بخشی از رشد روانی و آمادگی برای بزرگسالی هستند و بزودی شرایط ذهنی تثبیت می شوند یعنی هویت کسب می کنید .
      اضطراب و استرس تغییر محیط مدرسه جدید احتمالا نگرانی های شما را تشدید کرده است . همچنین، استرس به دلیل انتظارات درسی ،تغییرات اجتماعی ، ارتباط با همکلاسی های جدید طبیعی است.
      احساس خستگی و کمبود انرژی ممکن است ناشی از فشار روانی، تغییرات هورمونی، یا حتی کمبود خواب باشد.

      برای بهتر شدن
      درباره احساسات ونگرانی‌ها با پدر و مادریا یک دوست نزدیک که به او اعتماد دارید صحبت کنید. همچنین اگر امکانش هست، مشاوره با یک روان‌شناس می‌تواند خیلی کمک‌کننده باشد.
      فعالیت بدنی ، شنا دوچرخه سواری، گردش در طبیعت به کاهش استرس کمک می‌کند.
      نوشتن افکار یا احساسات در یک دفترچه درباره هر چیزی که فکر را مشغول کرده است به تخلیه ذهن و آنالیز بهتر افکار تان کمک می کند.
      بین درس خواندن و استراحت تعادل برقرار کنید .
      توجه به خواب و تغذیه‌ استفاده از غذاهای سالم و مغذی تاثیر گذار است.
      این احساسات تقریبا در این سن در اکثر افراد مشاهده می شود .

      اگر این حالت‌ها شدت گرفتند یا زندگی روزمره‌ و فعالیت تحصیلی را مختل کردند، حتماً با والدین خود درمیان بگذارید و به روان‌شناس مراجعه کنید.

  4. ۱

    سلام آقای دکتر من واقعا زندگیم خیلی بده هزاران بار بخاطر قلب بزرگ و مهربونم ضربه ها خوردم
    و چندین بار رفقای قدیم که داشتیم زوری به من تجاوز کردن در این حین یک پدری دارم که همیشه منو میزنه و درکم نکرده و ۱ ماه هست بی خوابی شدید گرفتم
    توصیه شما چیه

    1. ۱

      از اینکه شجاعت کردید و احساس‌تان را به اشتراک گذاشتید خرسندیم. کاش پرسش را با جزییات سن و جنسیت مطرح کرده بودید تا می‌دانستم در چه اندازه و چگونه پاسخ دهم. متاسفم که پدر توان درك شما را نداشته‌اند. سوء استفاده جنسی توسط دوستان قدیم بسته به سن می‌تواند ترومای روانی باشد. درست هست که ممکن است اکنون توان مراقبت از خود را داشته باشید اما اثرات تجاوزات اشاره شده تا زمانی که روان‌درمانی نشوید در شما باقی است و ممکن است روی احساسات و عواطف و عملکردتان اثر گذار باشد. نویدبخش است که روانشناسان برای همین مشکلات است که همراه شما هستند تا با کمک تخصصی و حرفه‌ای توان روبرویی افراد را با مشکلات بالا ببرند تا از درد و رنج روانی آنها کاشته شود. حتما کمک تخصصی برای شما کمک کننده است.

  5. ۱

    من یه پسر ۱۴ ساله هستم که دو یا سه ماه دیگه میرم ۱۵ سالگی من هم اختلال خواب دارم هم خودزنی یه بار کم مونده بود رگ دستمو بزنم و هم وزنم یک هو زیاد شد و فقط نهار میخورم بیشتر اوقات و بیماری های زیادی میگیرم و ۶تا۹ ماه این بیماری میمونه و همیشه عصبانی هستم هرکی هرچی میگه به خودم میگیرم وعصبی میشم پدر مادرم هم همیشه یک چیز رو بهم گوش زد میکنن و همیشه به این فکر میکنم که کسی منو دوست نداره و یا به این فکر میکنم که بقیه میخوان سر به تنم نباشه همش با مشکلات روانی و جسمی سر کار دارم و دیگه علاقه ای به کار هایی که از اونها لذت میبردم ندارم برای مثال من رمان یا داستان هایی ۴۰۰ صفحه یا کمتر یا بیشتر مینوشتم ولی وقتی میرم سراغ اون کار اشتیاقم از دست میره و ادامش نمیدم همش علایقم در حال عوض شدنه و تنها چیزی که یک ساله تو من مونده علاقه به پوله همش پول بیشتر میخوام و میخوام همش بدن سازی برم به دلیل وزن زیاد ولی دیگران میگن که وزنم زیاد نیست نسبت به سنت خوبه ولی وزنم از پدرم هم بیشتره و هر کاری میکنم احساس گناه میکنم و موهای سرم رو میکشم و تا جایی ادامه دادم که الان ریز مو گرفتم و ۴ سال هم هست که دندان قروچه گرفتم شب کابوس میبینم و توهم میزنم و بیشتر اوقات خستم و بیرمقم و نمیتونم زیاد تمرکز داشته باشم و سردرد شدید و شکم درد شدید میگیرم و همیشه نگرانم برای مثال نمرم چند میشه؟ افت نکنم؟ اگه دوباره اون اتفاق بیفته؟ و… ببخشید سرتون رو درد اوردم و بیشتر شبیه خالی کردن احساس و عقده شد و لطفا به من بگید چیکار کنم خیلی ممنون از شما و سایتتون

    1. سلام دوست عزیز، توصیه می‌کنیم تا برای حل و فصل مشکلات و احساساتی که آن‌ها را با ما به اشتراک گذاشتید به یک روانشناس خوب مراجعه کنید. روانشناس به شما کمک می‌کند تا در فضایی امن و به‌دور از هرگونه قضاوت، از زندگی شخصی، افکار و احساساتتان صحبت کنید. همچنین به شما کمک می‌کند تا بتوانید رفتارهایی مانند خود آسیبی را کنترل کنید و دلیل بروز این رفتارها را شناسایی کنید.

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی‌کننده: مریم امیری نیا

نویسنده مقاله: نغمه عثمانپور

مقالات مرتبط

متخصصان پیشنهادی

شهاب افراز

روانشناس نوجوان | مشاور فردی

124 تایید مقاله

508 پاسخ

دکتر سعید بابایی

زوج درمانگر

185 تایید مقاله

183 پاسخ

هادی ظهور

روانکاو | مشاور ترک اعتیاد

62 تایید مقاله

293 پاسخ

امینه رحمت

روان درمانگر | روانکاو | زوج درمانگر | مشاور فردی

0 تایید مقاله

376 پاسخ