آلفرد آدلر، رویکرد روانشناسی فردی یا رواندرمانی فردنگر را ایجاد کرد و مفاهیمی مثل احساس حقارت، عقده برتری، سبک زندگی و علاقه اجتماعی را معرفی کرد. آدلر در ابتدا از پیروان زیگموند فروید بود اما پس از مدتی با بروز اختلاف در دیدگاه هایشان، تبدیل به مخالفان او شد. آدلر معتقد بود همه انسان ها در زندگی خود با احساس حقارت مواجه هستند و شیوه رفتار آن ها برای جبران احساس حقارت و رسدن به هدف غایی را سبک زندگی نامید. برای آشنایی با زندگی نامه آلفرد آدلر این مطلب را مطالعه کنید.
آلفرد آدلر کیست؟
آلفرد آدلر (Alfred Adler)، پزشک، رواندرمانگر و نویسنده اتریشی، سال ۱۸۷۰ متولد و پس از ۶۷ سال زندگی، در شهر ابردین کشور اسکاتلند و به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت. طبق زندگی نامه آلفرد آدلر، او در سال ۱۸۹۵ موفق به فارغ التحصیلی در رشته پزشکی از دانشگاه وین شد و در جنگ جهانی اول به عنوان پزشک در ارتش اتریش خدمت کرد. آدلر به مفاهیم روانشناسی، آسیب شناسی و روانکاوی علاقمندی پیدا کرد و سال ۱۹۰۷ برای اولین بار با زیگموند فروید ملاقات کرد. آدلر از آن پس در “جلسات چهارشنبه شب” با حضور رودولف رایتلر و ویلهلم استکل شرکت کرد. این جلسات منجر به تاسیس انجمن روانکاوی وین شد که آلفرد آدلر ریاست اولین دوره آن را بر عهده داشت. آدلر بر خلاف فروید اعتقادی به مرزبندی بین ناخودآگاه و خودآگاه نداشت و معتقد بود که خودآگاه نقش پر رنگ تری در رفتار افراد دارد.
آلفرد آدلر: انسان نه تنها قربانی سرنوشت خود نیست بلکه با آگاهی و رفتار هایش، تاثیر بسیار زیادی در سرنوشت و دستیابی به اهداف خود دارد.
آدلر را یکی از پیشگامان روانشناسی اجتماعی می دانند چرا که در نظریه روانشناسی فردی خود، انسان را تحت تاثیر ارتباط با دیگران و با علاقه اجتماعی می دانست که ذاتا نیاز به روابط بین فردی دارد. آدلر همچنین اعتقاد داشت که انسان ها در زندگی خود بنا بر دستیابی به هدف و تحت تاثیر انگیزه ای رفتار می کند که ناشی از تلاش برای برتری و جبران احساس حقارتی است که به دلیل نقص عضوی، غفلت و توجه افراطی در آن ها ایجاد شده است. آلفرد آدلر توجه ویژه ای به ترتیب تولد فرزندان داشت و معتقد بود ترتیب تولد می تواند احساسات و شرایط متفاوتی را برای افراد ایجاد کند.
مطلب خواندنی: ۱۰ روانشناس معروف جهان | تاثیرگذارترین روانشناسان دنیا
مفاهیم نظریه آدلر
آدلر نهایتا نظریه و رویکرد خود با نام روانشناسی فردنگر یا فردی را ایجاد کرد که مفاهیم متفاوت و جالبی را در آن توصیف کرده است. آلفرد آدلر یکی از اولین کسانی است که با کاناپه روانکاوی مخالفت داشت و موافق برگزاری جلسات رواندرمانی با دو صندلی بود، که در آن مراجع و درمانگر در شرایطی برابر قرار می گیرند. آدلر نگاهی کل گرایانه و انسان مدار به افراد داشت. مفاهیم اصلی نظریه آدلر عبارتند از:
- احساس حقارت
- عقده حقارت
- برتری جویی
- سبک زندگی
- علاقه اجتماعی
- نیروی خلاق
- غایت نگری
آلفرد آدلر و احساس حقارت
آلفرد آدلر معتقد بود که احساس حقارت، منبعی برای انگیزه رفتار های انسان است و احساس حقارت یا کمبود در فرد، موجب تلاش برای جبران آن می شود. طبق نظریه شخصیت آدلر، احساس حقارت اولین بار در کودکی ایجاد می شود، یعنی زمانی که کودک برای رفع نیاز های خود به والدین احساس نیاز کرده و وابسته آن ها است. افراد معمولا با احساس حقارت مواجه می شوند که از دید آدلر باعث می شد تا برای جبران این احساس حقارت، افراد رفتار های خاصی را انجام داده و به شیوه منحصر به فرد خود رفتار و زندگی کنند. آدلر احساس حقارت را فرآیندی اجتناب ناپذیر برای انسان ها می دانست و می گفت که شیوه برخورد و واکنش افراد به احساس حقارت و ناتوانی، در زندگی و سرنوشت آن ها موثر است.
همچنین بخوانید: آلبرت الیس کیست؟ بیوگرافی، نظریه، کتاب ها و سخنان
عقده حقارت
آدلر بیان کرد که ناتوانی افراد در برخورد سازنده و کارآمد با احساس حقارت موجب شکل گیری عقده حقارت می شود. عقده حقارت موجب می شود که فرد احساس خوبی به خود نداشته باشد و احساس ناتوانی تجربه کند. عقده حقارت با احساس سرخوردگی و در خود فرورفتگی همراه است. بنا بر نظریه آلفرد آدلر حقده حقارت به ۳ دلیل عمده رخ می دهد که عبارتند از:
- نقص عضوی: یکی از دلایل شکل گیری عقده حقارت می تواند نقص عضوی باشد، فردی که مثلا در یکی از اندام های خود ضعف دارد ممکن است تلاش کند تا خود را ورزیده کند و از لحاظ جسمانی ایده آل باشد.
- غفلت: در صورتی که فرد در دوران کودکی که نیاز به محبت، توجه و حمایت کافی دارد موجب غفلت و بی توجهی قرار گیرد، ممکن است درگیر احساسات خشم و پرخاشگری شود و در بزرگسالی عقده حقارت را تجربه کند.
- توجه افراطی: همانطور که غفلت و بی توجهی موجب عقده حقارت می شود، آدلر گفت که توجه افراطی هم تاثیر گذار است. در چنین حالتی کودک هنگام مواجه شدن با چالش های زندگی که تنهایی باید با آن ها روبرو شود، احساس ضعف خواهد کرد.
مطلب خواندنی: کارل راجرز کیست؟ نظریات بنیان گذار روانشناسی انسان گرا
برتری جویی در نظریه آدلر
برتری جویی از نظر آدلر، اشاره به نیاز فرد برای داشتن نظر مثبت در مورد توانایی و دست آورد هایش دارد. تلاش برای برتری به دنبال جبران احساس حقارت رخ می دهد و فرد می کوشد تا نقایص خود را با جبران نقاط ضعفی که احساس می کند، جبران کند. افراد برای نشان دادن این توانمندی ممکن است اقدام به خودنمایی کنند و توانایی و دارایی هایشان را به دیگران نشان دهند؛ اما برخی دیگر به دنبال آن هستند تا این احساس خوب را در خود تجربه کنند و نیازی به نشان دادن آن به دیگران ندارند. برتری جویی می تواند انگیزه بسیار خوبی برای امیدواری به آینده و تلاش برای بهبود شرایط زندگی باشد.
آلفرد آدلر و سبک زندگی
مفهوم سبک زندگی در نظریه آدلر عبارت است از اینکه، افراد در زندگی خود رفتار ها، خصوصیات و عاداتی را پرورش داده و کسب می کنند که شیوه زندگی آن ها را تعیین می کند. آلفرد آدلر سبک زندگی را با نام های خود، منش و شخصیت نیز بکار می برد. سبک زندگی هر فرد طی تعاملات اوایل کودکی شکل می گیرد و تا حد زیادی به این بستگی دارد که چه حقارت خاصی در طول سال های رشد، او را تحت تأثیر قرار داده است. آدلر چهار سبک زندگی را مطرح کرد که افراد بر طبق آن به شیوه های خاصی رفتار می کنند. چهار سبک زندگی آدلر عبارتند از:
- سبک سلطه جو (domainant type): افراد با سبک زندگی سلطه جو، دیگران را درک نمی کنند و همدلی بسیار ضعیفی دارند. فرد با سبک سلطه جو، تمایل به مالکیت بر دیگران و آسیب زدن به خود یا آن ها دارند. این افراد ممکن است شخصیت های الکلی، معتاد یا بزهکار و جامعه ستیز باشند.
- سبک دوری جو (Avoiding type): افراد با سبک زندگی دوری جو یا دوری گزین، تلاشی برای بهبود شرایط زندگی نکرده و از مواجه با مشکلات اجتناب می کنند. سبک زندگی دوری جو با علاقه اجتماعی پایین ارتباط دارد و موجب می شود که فرد درگیر مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب شود.
- سبک مفید اجتماعی (socially useful type): علاقه اجتماعی بالا، ویژگی سبک زندگی مفید اجتماعی است. این افراد اجتماعی اند و تمایل به مفید بودن برای اطرافیان خود دارند.
- سبک گیرنده (getting type): رایج ترین نوع سبک زندگی، سبک گیرنده است که بیبشتر افراد در این تیپ قرار می گیرند. فرد با سبک گیرنده توقع دارد تا دیگران مطابق میل او رفتار کرده و سعی در برآورده کردن خواسته هایش داشته باشند.
خواندن این مطلب را از دست ندهید: اولین روانشناس تجربی کیست؟ تاریخچه و تاثیرات این علم
نیروی خلاق آدلر
نیروی خلاق از نظر آدلر، شیوه ای است که فرد سبک زندگی اش را با توجه به آن ها پرورش می دهد. کارهایی که هر شخص در زندگی اش انجام می دهد، مرز بندی ها و قوانین تعیین شده و نظراتش در مورد زندگی، نیروی خلاقی را نشان می دهد که سبک زندگی اش را شکل می دهد. آدلر بر خلاف فروید که می گفت گذشته انسان ها در سرنوشت آن ها تاثیر گذار است، معتقد بود که سرنوشت افراد را سبک زندگی مشخص خواهد کرد نه اتفاقاتی که در گذشته رخ داده.
مطلب مفید: مارتین سلیگمن کیست؟ نظریات پدر روانشناسی مثبت گرا
علاقه اجتماعی آدلر
علاقه اجتماعی نیز یکی دیگر از مفاهیم نظریه آدلر است که بیان می کند انسان ها ذاتا نیازمند روابط بین فردی هستند و این تعاملات راه مناسبی برای دستیابی به اهداف شخصی و اجتماعی می باشند. مادر نقش مهمی در شکل دهی علاقه اجتماعی یا سرکوب آن در فرزند خود دارد، چرا که مادر اولین و مهمترین فردی است که کودک با او ارتباط اجتماعی برقرار می کند. علاقه اجتماعی نشان می دهد که هر فرد چقدر تمایل به ارتباط با دیگران داشته و احساس خوبی از رفتار های اجتماعی می گیرد.
برای خواندن کلیک کنید: اریک فروم کیست؟ بیوگرافی، نظریه و تیپ های شخصیتی
غایت نگری
غایت نگری در نظریه شخصیت آدلر، یعنی هدف اصلی و اساسی افراد در زندگی چه چیزی است و چگونه قصد دارند تا به هدف نهایی خود دست پیدا کنند. به گفته آدلر همه افراد یک هدف و ایده آل ذهنی برای زندگی در نظر دارند که سعی می کنند به روش های مختلفی به آن ها برسند. آدلر مانند کارل یونگ اعتقاد داشت که انگیزه ها و اهداف افراد، نوع رفتار آن ها را در زندگی مشخص خواهد کرد.
برای خواندن: روانشناس می تواند با مراجع دوست باشد؟ اگر عاشق روانشناسم شدم چه کنم؟
نظریه ترتیب تولد آدلر
نظریه شخصیت آدلر توجه ویژه ای به ترتیب تولد فرزندان در خانواده و احساسات متفاوت آن ها دارد، به گونه ای که آلفرد آدلر ترتیب تولد را یکی از اولین عوامل موثر بر علاقه اجتماعی و سبک زندگی می دانست. ترتیب تولد فرزندان نشان می دهد که آن ها معمولا چه ویژگی هایی داشته و رفتار های منحصر به فردشان چگونه است. در نظریه شخصیت آدلر ترتیب تولد ترتیب تولد از نظر آدلر شامل موارد زیر است:
- فرزندان اول: معمولا احساس قدرت و تملک گرایی فرزندان اول، نسبت به فرزندان بعدی بیشتر است. فرزندان اول معمولا تا مدت ها تمام توجه و محبت والدین را در اختیار داشته اند و با ورود فرزندان بعدی احساس از دست دادن جایگاهشان را دارند و بدبینی و لجباز می شوند.
- فرزندان دوم: فرزند دوم نسبت به فرزند اول، احساس خشم، خصومت و سلطه گری بیشتری دارند. فرزندان دوم نسبت به دیگر فرزندان بلند پرواز تر و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت نابرابر با فرزند اول، رقابت جویی بیشتری دارند.
- فرزندان میانی: نسبت به فرزندان اول کمتر خصمانه و نسبت به فرزند دوم کمتر رقابتی اند. معمولا مشغول کارهای خود شده و درگیری زیادی با دیگر فرزندان ندارند.
- فرزندان آخر: فرزندان انتهایی معمولا احساس حقارت زیادی را تجربه می کنند. این کودکان احساس می کنند که دائما در حال مقایسه شدن با فرزندان بزرگتر هستند و نمی توانند خود را ثابت کنند.
- تک فرزندان: فرزندان بدون خواهر و برادر معمولا خود خواه تر از دیگران هستند و دوست دارند تا در مرکز توجه باشند. این افراد در بزرگسالی ممکن است در بزرگسالی ضربه های روانی شدیدی را تجربه کنند.
همچنین بخوانید: تراپیست کیست و چه وظایفی دارد؟ فرق او با روانشناس
رابطه آدلر با فروید
با وجود اینکه آدلر در ابتدا طرفدار فروید بود و رابطه نزدیکی با او داشت، اما مانند تعدادی دیگر از نزدیکان فروید مانند یونگ، پس از مدتی از او فاصله گرفته و نظریه شخصیت خود را ارائه داد. آدلر معتقد بود که نمی توان همه چیز را به مسائل جنسی و ناهشیار نسبت داد، بلکه بخش بزرگی از شخصیت انسان ها را رفتار های آگاهانه و سبک زندگی آن ها می سازد. آدلر همچنین با نظریه “عقده ادیپ” فروید مخالف کد و آن را نادرست دانست. اختلاف آدلر و فروید تا جایی رسید که آن ها یکدیگر را با عنوان “کلاهبردار” و “دیوانه شهرت” خطاب کردند.
آدلر و تحلیل رویا
آدلر در زمینه تحلیل و بررسی رویا ضمن پذیرفتن اهمیت و فایده تحلیل رویا، معتقد بود که رویاها صرفا نشان دهنده امیال و آرزو های سرکوب شده و تعارض های پنهان نیستند. آلفرد ادلر می گفت که رویا نشان دهنده سبک زندگی افراد بوده و می توانند مشکلات و مسائل حال حاضر زندگی آن ها را نشان دهند. افراد هنگام دیدن خواب و رویا می توانند احساسات خاصی را تجربه کرده و حتی به دنبال راه حلی برای رفع آن ها باشند. در جدول زیر برخی از تفاسیر آدلر از وقایعی که افراد در خواب می ببینند، آورده شده است:
خواب یا رویای دیده شده | تفسیر آن |
سقوط | از دست دادن جایگاه، احساس نداشتن عزت نفس و احساس ارزشمندی |
مرگ | کنار نیامدن با مرگ یک عزیز یا ترس درباره جان خود |
مسائل جنسی | وجود مشکل در روابط جنسی یا کنار نیامدن با اتفاقات جنسی |
امتحان | ناتوانی در روبرو شدن با چالش ها و شرایط دشوار |
پوشش نامناسب | درگیری روانی و ذهنی با اشتباهات |
خشم | سبک زندگی پرخاشگرایانه و عصیانی |
کتاب های آلفرد آدلر
آلفرد آدلر علاوه بر تخصص خود در زمینه رواندرمانی، به کار نویسندگی هم مشغول بود و از او کتاب های خوبی به جا مانده است. کتاب های نوشته شد توسط آدلر عبارتند از:
- کتاب شناخت طبیعت انسان از دیدگاه روانشناسی
- کتاب فهم زندگی
- روانشناسی فردی آدلر
منبع: verywellmind, britannica, simplypsychology, goodtherapy
پزشک خوب، سامانه رزرو “آنلاین” روانشناس و روانپزشک و سایر حوزه های پزشکی و سلامت، به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در محدوده زندگی خود در سراسر کشور، انتخاب نموده و وقت خود را بصورت آنلاین رزرو کنید.
زیگموند فروید به احتمال قریب به یقین در میدان رقابت با فیلسوفان ایده آلیست غرب به ویژه کانت آلمانی که روان را عنصری بسیط یا ساده، پیوسته و تجزیه ناپذیر مانند یک نقطه ی بی بُعد هندسی می پنداشته و وجود و نامیرائی آنرا به کمک تجربه غیر قابل اثبات و شناخت می دانسته، آستین و کمر همت را بالا زده و سفت و سخت بسته که روان را ساختاری یعنی تجزیه یا تحلیل پذیر اثبات نماید و در پژوهشات روانکاوانه ی خود مرتکب همان اشتباه قدیمی هندوان باستان گردیده که به یکی بودن خود یا من و روان نامیرا و جاودانه باور داشته اند. لذا تقسیم یا تجزیه و یا تحلیل روان توسط فروید به سه بخش زیر: زیر من ؛ من ؛ روی من بطور بدیهی، بارز و آشکار خطا یا اشتباه می باشد. ضمنن ترکیب های دوگانه باستانی به شکل های 《بدن – روان 》؛ 《تن – جان 》و ترکیب سه گانه ی جدید و قالب بر اندیشه و فکر و خیال و تصور بخش وسیعی از انسان امروز به ویژه پیروان آئین ها و ادیان و بخصوص ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام) به شکل《بدن – روح – روان 》 هنوز به اندازه کافی شرح و توضیح داده نشده اند و در زمینه این سوال مطرح می باشد که آیا ترکیب سه گانه ی دیگری به صورت 《ماده – روان – روح 》به حقیقت نزدیکتر نمی باشد ؟ از دیدگاه علوم طبیعی و تجربی خمیرمایه ساختاری واقعیت یا طبیعت عبارت است از جرم و انرژی آمیخته با خلاء و جرم و انرژی از قابلیت یا استعداد تبدیلات متقابل بهمدیگر برخوردارند. آیا ماده و روح و روان که از مفاهیم دینی، فلسفی و عرفانی اند، قابل تبدیل بهم می باشند یا نه ؟ آیا نمی توان خمیر مایه ی ساختاری واقعیت یا طبیعت را از این به بعد در میدان های آئین و دین و فلسفه و عرفان خمیر مایه تثلیثی مادی روانی روحی نامید؟ تا دو قطب فلسفی ایده آلیزم و ماتریالیزم به یک قطب واحد و یگانه تبدیل شوند؟ تا مسئله های قدیمی از قبیل گردش روان به روش تناسخ از دیدگاه هندوان و مصریان ( دو نوع تناسخ کاملا متفاوت از هم ) و قبض یا جدایی روح بطور دائم بهنگام فرا رسیدن لحظه ی اجل مرگ از بدن به اصطلاح مادی و معراج و صعود آن در قالبی مثالی یا خیالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ از دیدگاه دین اسلام ( در دو دین قبلی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت هیچ خبر و اثری از عالم میانی برزخ و برپائی قیامت های انفرادی صغرایی در دست نمی باشد ) و پریدن جان از قفس به اصطلاح تنگ تن خاکی و پرواز آن با عجله و شتاب از جهان به اصطلاح مادی و فانی بسوی جهان معنوی و باقی از دیدگاه ادیبان و شاعران و حکیمان و عارفان پارسی زبان، یکبار برای همیشه حل گردد و این پرونده های قدیمی بسته شوند ؟. نفس مجرد یعنی من و ( نه جسم، نه روح، نه روان، نه جان، نه غریزه، نه خاطره، نه فهم و عقل، نه شعور و هوش، نه آگاهی و نه خود آگاهی و نه چیز دیگری ). ضمنن دو نوع خدا وجود دارد؛ یکی حقیقی، واقعی، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و دیگری خدای کلمه ای، لفظی، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، مثل خدای آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی منجمله بیخدائی آتئیستی.
سلام خدمت شما همراه گرامی و متشکر از درج نظر و دیدگاه ارزشمندتان. در طول تاریخ فلسفه و روانکاوی همواره مباحث ارائه توسط زیگموند فروید و متفکران پیش و پس از او، مورد بحث و تبادل نظر موافقان و منتقدان قرار گرفته است. چه خوب که شما هم زاویه نگاه خود را با ما و مخاطبان رواندرمان به اشتراک گذاشتید.