اریک فروم (Eric Fromm) یک روانشناس اجتماعی و روانکاو آلمانی بود که به دلیل توسعه مفهوم آزادی معروف شد و کتاب های زیادی در این مورد نوشت. فروم عقیده داشت آزادی برای طبیعت انسان ضروری است و نظریه های زیگموند فروید را به چالش کشید. فروم زندگی پرمشغلهای داشت که شامل موقعیتهای آموزشی متعددی علاوه بر انتشار تعدادی کتاب و اداره درمان بالینی خود بود.
بیوگرافی اریک فروم
اریک فروم یک روانشناس اجتماعی، روانکاو، جامعه شناس، فیلسوف انسان گرا و دموکرات آلمانی-آمریکایی بود. او در ۲۳ مارس ۱۹۰۰ در فرانکفورت آلمان از پدر و مادری یهودی ارتدوکس به نام های رزا و نفتالی فروم به دنیا آمد. او در دانشگاه فرانکفورت تحصیل و در سال ۱۹۲۲ دکترای خود را در رشته جامعه شناسی دریافت کرد. اریک فروم پس از دریافت مدرک خود در مؤسسه روانکاوی برلین در زمینه روانکاوی آموزش دید.
تاثیر فروم در حوزه های روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه قابل توجه است. اریک فروم بیشتر به خاطر رویکرد انسان گرایانه اش به روانکاوی و تأکیدش بر اهمیت عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل دهی به رفتار انسانی شهرت دارد. از معروف ترین آثار او می توان به «فرار از آزادی»، «انسان برای خودش»، «هنر عشق ورزیدن» و «جامعه سالم» اشاره کرد. ایده های فروم بر بسیاری از متفکران و جنبش ها از جمله مکتب فرانکفورت و جنبش انسانی تأثیر گذاشته است و به عنوان یکی از تأثیر گذارترین دانشمندان علوم اجتماعی قرن بیستم شناخته می شود.
بیشتر بخوانید: کارل راجرز کیست؟ نظریات بنیان گذار روانشناسی انسان گرا
نظریه اریک فروم
نظریه شخصیت اریک فروم، ترکیبی منحصر به فرد از روانکاوی فرویدی و اصول اجتماعی است. او بر این باور بود که شخصیت یک فرد بر خلاف تاکید فروید بر انگیزه های ناخودآگاه، توسط عوامل زیستی و فرهنگی شکل می گیرد. طبق نظریه اریک فروم انسان پنج نیاز اساسی دارد. نیاز های اساسی انسان از دیدگاه او عبارتند از:
- وابستگی
- ریشه داری
- تعالی
- احساس هویت
- آزادی
طبق نظریه اریک فروم اگر این نیازهای اساسی انسان به اندازه کافی ارضا نشوند، می توانند منجر به احساس بیگانگی، افسردگی و سایر اختلالات روانی شوند. برآورده ساختن این نیازها برای ایجاد یک «جامعه سالم» که شکوفایی انسان را تشویق می کند، ضروری است.
۱. وابستگی
نیاز به وابستگی (relatedness) اولین نیاز انسان است که تمایل به ارتباطات انسانی و روابط معنادار را نشان می دهد. این نیاز به معنای توانایی ایجاد روابط سالم با افراد دیگر و همدلی مشخص می شود. فروم عقیده داشت فقدان ارتباط بین فردی یک مشکل اساسی است که تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان دارد.
۲. ریشه داری
نیاز به ریشه داری (Rootedness) یعنی مردم نیاز دارند که احساس کنند به جایی و چیزی تعلق دارند. احساس ریشه داشتن می تواند به افراد کمک کند تا با خودشان ارتباط برقرار و احساس امنیت کنند. نیاز ناسالم و بیش از حد به ریشه دار بودن می تواند منجر به وابستگی شدید و انعطاف ناپذیری شود.
۳. تعالی
این نیاز تمایل به اتصال به مفاهیمی که بزرگتر از خودمان هستند را نشان می دهد. احساس نیاز به تعالی ممکن است یک هدف مشخص شغلی باشد یا می تواند بر چیزهایی مانند طبیعت، هنر یا مذهب تمرکز کند. افرادی که این نیاز را تجربه می کنند، بیشتر به دنبال فعالیت هایی هستند که این احساس تعالی و ایجاد ارتباط با دنیای خارج از خود را برای آنها فراهم می کند.
۴. احساس هویت
اریک فروم بر این باور بود که مردم نیاز دارند احساسات و شخصیت خود را بیشتر بشناسند. احساس هویت می تواند حس قوی ای ایجاد کند که به افراد اجازه می دهد عزت نفس و اعتماد به نفس سالمی داشته باشند، اما این نیاز می تواند مشکل ساز نیز باشد. برای مثال، افرادی که مادی گرا هستند، تمایل دارند خود را از طریق دارایی هایشان تعریف کنند و به شدت تحت تأثیر فشارهای اجتماعی و فرهنگ باشند.
۵. آزادی
نیاز به استقلال و خودمختاری جنبه کلیدی نظریه شخصیت اریک فروم محسوب می شود. این نیاز می تواند با نیاز به تعلق در تضاد باشد و احساس اضطرابی را ایجاد کند که ممکن است به رفتارهای ناسالم دامن بزند. برای مثال، برخی افراد به دنبال یافتن آزادی از طریق انباشت دارایی های مادی هستند تا بتوانند احساس ثبات و کنترل بر محیط را داشته باشند.
انسان سالم از دیدگاه اریک فروم
انسان سالم از دیدگاه اریک فروم در درجه اول با توانایی عشق ورزیدن و کار مؤثر مشخص می شود. از نظر اریک فروم، سلامت روان فقط فقدان بیماری نیست، بلکه شامل ویژگی های مثبت است. این ویژگی ها شامل ظرفیت عشق واقعی، استقلال در فکر و عمل و جهت گیری سازنده به سمت زندگی، هستند.
اریک فروم همچنین بر اهمیت خود آگاهی و اصالت در یک فرد سالم تاکید می کند. او استدلال می کند، یک فرد سالم کسی است که از قید انطباق با اجتماع رها باشد و به جای انتظارات یا فشارهای بیرونی، توسط خود واقعی اش هدایت شود. خود شکوفایی انسان سالم از دیدگاه اریک فروم شامل زندگی خلاقانه و کامل با استفاده سازنده از توانایی ها و احساسات فرد است. از نظر اریک فروم، جوهر سلامت روانی در آزادی از انطباق خودکار با هنجارهای اجتماعی و توانایی زندگی با بیان خود است. بنابراین از نظر اریک فروم، سلامت روان به همان اندازه که مربوط به رضایت شخصی و روابط بین فردی واقعی است، به عملکرد مؤثر در جامعه نیز مربوط می شود.
مطالعه بیشتر: کارل گوستاو یونگ کیست؟ زندگی نامه، نظریه و سخنان او
مقایسه دیدگاه اریک فروم و فروید
اریک فروم و زیگموند فروید هر دو چهرههای برجسته در روانکاوی بودند و ایدههای بنیادی مشترکی داشتند، اما در نظریههای خود در مورد طبیعت و جامعه انسانی، تفاوت چشمگیری داشتند. مهم ترین تفاوت دیدگاه اریک فروم و فروید در این بود که اریک فروم عوامل اجتماعی را موثر می دانست اما فروید بر تعارض ذاتی بین انگیزه های اولیه انسان (مانند میل جنسی) و محدودیت های تحمیل شده توسط جامعه تأکید می کند. فروید عقیده داشت که سلامت روان اساساً از طریق متعادل کردن این انگیزههای درونی با خواستههای بیرونی جامعه به دست میآید. فروید، تمدن را نیرویی می دانست که این انگیزههای طبیعی برای حفظ نظم را سرکوب می کند و منجر به نارضایتی انسانها میشود.
در مقایسه دیدگاه اریک فروم و فروید می توان گفت که اریک فروم از جبر زیستی-فیزیکی که هسته نظریه فروید بود به سمت یک چارچوب اجتماعی-روان شناختی تر حرکت کرد. اریک فروم ضمن تصدیق تأثیر نیروهای ناخودآگاه، از تأکید فروید بر انگیزههای بیولوژیکی انتقاد کرد و در عوض بر نقش شرایط اجتماعی در شکل دهی روان انسان تمرکز کرد. او استدلال کرد که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تأثیر عمیقی بر روان افراد دارند و انواع خاصی از شخصیت ها را ترویج می کنند که با ساختار های اجتماعی همسو هستند. بر خلاف فروید که سرکوب را جزئی ضروری از تمدن می دانست، اریک فروم به جامعه ای معتقد بود که بتواند رفاه انسان را بدون چنین سرکوبی پرورش دهد.
مطالعه بیشتر: مارتین سلیگمن کیست؟ نظریات پدر روانشناسی مثبت گرا
اریک فروم و دین
اریک فروم دین را نه صرفاً مجموعهای از باورها، بلکه بیان نمادین نیازها و خواسته های عمیق تر انسانی می دید. رابطه اریک فروم و دین در طول زمان متغیر و پیچیده بود. دیدگاه او در مورد دین عمیقاً با نظریه های روانکاوی و جامعه شناختی گسترده ترش ترکیب شده بود. اریک فروم ادیان مختلف را به دو دسته تقسیم می کرد:
- ادیان اقتدارگرا
- ادیان انسان گرا
اریک فروم و دین اقتدار گرا
به گفته فروم، ادیان اقتدار گرا استبدادی هستند و خواستار اطاعت و تسلیم شدن در برابر قدرت برتر هستند و خدا را شخصیتی مقتدر می دانند که دیکته، مجازات و کنترل می کند. او استدلال کرد که این نوع دین، استقلال شخصی و تفکر انتقادی را منع می کند و در عوض وابستگی را تقویت می کند.
اریک فروم و دین انسان گرا
اریک فروم دین انسان گرا را دینی توصیف کرد که باعث رشد شخصی و تحقق استعداد های بالقوه فرد می شود. در این دیدگاه، امر الهی موجودی بیرونی نیست که قوانینی را تحمیل کند، بلکه بیان نمادینی از بالاترین ارزشهای درون خود، مانند عشق، عقل و خلاقیت است. بنابراین، دین انسانگرا، افراد را تشویق می کند که خود واقعیشان را پیدا کنند و توانایی های ذاتی خود را به طور کامل توسعه دهند. فروم معتقد بود که یک دین واقعی باید به آزادی، استقلال و درک عمیق ارتباط فرد با بقیه بشریت منجر شود. این نوع از دین با عقاید فلسفی گسترده تر او برای ایجاد محیطی که در آن افراد می توانند بدون ظلم یا ترس رشد کنند، همسو است و اعتقاد او به ظرفیت دین برای کمک مثبت به تحول فردی و اجتماعی را برجسته می کند.
از دست ندهید: ۱۰ روانشناس معروف جهان | تاثیرگذارترین روانشناسان دنیا
تیپ های شخصیتی اریک فروم
طبق نظریه شخصیت اریک فروم، ۵ نوع شخصیت وجود دارد. او چندین تیپ شخصیتی کلیدی را شناسایی کرد که آنها را به ساختارهای اقتصادی-اجتماعی گسترده تر و روش های سازگاری افراد با خواسته های فرهنگی و اجتماعی مرتبط می کند. تیپ های شخصیتی اریک فروم عبارتند از:
- شخصیت پذیرا
- شخصیت استثمارگر
- شخصیت احتکار کننده
- شخصیت بازاریاب
- شخصیت مولد
۱. شخصیت پذیرا؛ از تیپ های شخصیتی اریک فروم
طبق گفته ها، شخصیت پذیرا با نیاز به حمایت مداوم مشخص می شود. افراد با این تیپ شخصیتی تمایل دارند منفعل، نیازمند و کاملاً به دیگران وابسته باشند. با وجود حمایت مداومی که از خانواده، دوستان و دیگران می گیرند، آن را متقابلاً جبران نمی کنند. تیپ های شخصیتی پذیرا تمایل دارند به توانایی های خود اعتماد نداشته باشند و معمولا در تصمیم گیری مشکل دارند.
افراد با شخصیت پذیرا همه خوبی ها و احساس خوشحالی را در بیرون از خود جستجو می کنند. آنها احساس می کنند برای شادی و موفقیت خود به منابع خارجی وابسته هستند که این باعث می شود اغلب مطیع افراد دیگر باشند. فروم معتقد بود که این تیپ شخصیتی زمانی که افراد در خانوادههای سرکوبگر و کنترلکننده بزرگ می شوند، بیشتر ظاهر میشود.
۲. شخصیت استثمارگر
یکی از تیپ های شخصیتی اریک فروم، شخصیت استثمارگر است. شخصیت استثمارگر تمایل به دروغ گفتن، تقلب و فریب دیگران دارد تا بتواند آنچه نیاز دارد را به دست بیاورد. این شخصیت برای برآورده کردن نیاز خود به تعلق، ممکن است به دنبال افرادی بگردد که عزت نفس پایینی دارند. این تیپ های شخصیتی گاهی در مورد دوست داشتن کسی که واقعاً به او اهمیتی نمی دهند، دروغ می گویند.
بر خلاف تیپ پذیرا، افراد استثمارگر معتقدند که برای به دست آوردن آنچه می خواهند، باید خودشان آن را از دیگران بگیرند. آنها دیگران را به عنوان منابعی می بینند که باید برای منافع خود مورد بهره برداری قرار گیرند. افراد با تیپ شخصیتی استثمارگر در تعاملات خود پرخاشگر است و اغلب نیازها یا حقوق دیگران را نادیده می گیرد.
۳. شخصیت احتکار کننده؛ از تیپ های شخصیتی اریک فروم
شخصیت احتکار کننده هرگز از چیزی جدا نمی شود. آنها معمولا مقدار زیادی دارایی و اموال را جمع آوری می کنند و اغلب به نظر می رسد که بیشتر به دارایی های مادی خود اهمیت می دهند تا به انسان ها. آنها وابستگی ناسالمی به اقلام مادی دارند و زمانی که دارایی های فراوان دارند، احساس امنیت بیشتری می کنند. علیرغم انباشت مقادیر زیادی از کالاهای مادی، آنها هرگز احساس رضایت نمی کنند و همیشه احساس می کنند چیزی کم دارند.
احتکار کننده ها دنیا را غیرقابل پیش بینی می بینند و بنابراین با تلاش برای تصاحب و کنترل تا حد امکان تلاش می کنند. آنها معمولاً منظم، خسیس و صاحب اختیار هستند و بر تغییر ناپذیر نگه داشتن چیزها و حفظ کنترل دقیق بر محیط و روابط خود تمرکز می کنند.
از دست ندهید: آلبرت الیس کیست؟ بیوگرافی، نظریه، کتاب ها و سخنان
۴. شخصیت بازاریاب
تیپ شخصیتی بازاریاب به روابط برحسب آنچه می توانند از رابطه به دست آورند نگاه می کند. آنها ممکن است بر ازدواج با کسی برای پول یا موقعیت اجتماعی تمرکز کنند و معمولا شخصیت های سطحی و مضطرب دارند. فروم معتقد بود که افراد با این تیپ شخصیتی معمولا فرصت طلب هستند. آن ها همچنین باورها و ارزش های خود را بسته به آنچه فکر می کنند آنها را به جلو می برد، تغییر می دهند.
این تیپ شخصیتی که فروم آن را در جوامعی با نظام سرمایهداری مدرن غالب می دانست، خود را کالاهایی می بیند که ارزششان توسط بازار تعیین می شود. افراد با این جهت گیری سازگار هستند و خود را برای رسیدن به خواسته هایشان تغییر می دهند. آنها اغلب ثبات ندارند و به جای آن بر فروش موثر خود تمرکز می کنند.
۵. شخصیت مولد
یکی از تیپ های شخصیتی اریک فروم که مثبت است، شخصیت مولد است. تیپ شخصیتی مولد، فردی است که احساسات منفی خود را می گیرد و آن را برای کار مولد هدایت می کند. آنها بر ایجاد روابط محبت آمیز و معنادار با افراد دیگر تمرکز می کنند. این مسئله نه تنها در مورد روابط عاشقانه، بلکه در مورد سایر روابط خانوادگی، دوستی ها و روابط اجتماعی آن ها نیز صدق می کند. افراد با شخصیت مولد اغلب به عنوان همسر، والدین، دوست، همکار و کارمند خوب توصیف می شوند.
تیپ شخصیتی مولد، ایده آل فروم در نظر گرفته می شود، زیرا نشان دهنده سلامت روان و بلوغ است. افراد با تیپ شخصیتی مولد قادرند عشق بورزند و به طور مؤثر کار کنند. آن ها صادقانه زندگی می کنند و خود واقعی شان را بیان می کنند. آنها با تمام وجودشان که شامل عقل، عاطفه و احساس است، درگیر دنیا می شوند و از قدرت خود برای مقابله با چالش های زندگی استفاده می کنند.
بیشتر بخوانید: ریموند کتل کیست؟ (معروف به مدل شخصیت ۱۶ عاملی)
اریک فروم و ازدواج
شاید برای بسیاری سوال باشد که دیدگاه اریک فروم به ازدواج چه بود؟ در زمینه ازدواج، فروم عقیده دارد که عشق واقعی را نباید با احساسات اولیه عاشق شدن، که اغلب ناشی از نیازها و کمبود های روانی است، اشتباه گرفت. عشق واقعی در ازدواج مستلزم تلاش و رشد مستمر است که با احترام و درک متقابل مشخص می شود. ازدواج به همراه عشق واقعی به هر فرد اجازه می دهد در حالی که با هم رشد می کنند، به طور جداگانه نیز رشد کند.
علاوه بر این، فروم عقیده داشت فرهنگ و جامعه ازدواج را مادی می کنند و آن را به معامله تقلیل می دهند و نسبت به این موضوع انتقاد داشت. او معتقد بود که بسیاری از ازدواج ها با شکست مواجه می شوند، زیرا بر اساس عناصر سطحی هستند تا عشق عمیق و واقعی. اریک فروم در این مورد می گفت که یک ازدواج سالم ازدواجی است که در آن هر دو طرف با هم رابطه محبت آمیز دارند و مشخصه آن این است که فرد آزاد باشد خود واقعی اش باشد، بدون اینکه ترس از دست دادن عشق دیگری را داشته باشد. در این دیدگاه، ازدواج پیوندی است که از طریق چارچوب مشارکت متعهدانه و محبت آمیز، پتانسیل رشد و تحقق شخصی را به هر یک از زوجین ارائه می دهد.
برای خواندن: آلفرد آدلر کیست؟ بررسی دیدگاه ها و مفاهیم نظریه آدلر
تعریف اریک فروم از عشق
سخنان اریک فروم درباره عشق، عمیق و ظریف هستند که آن ها را با جزئیات در کتاب «هنر عشق ورزیدن» توضیح می دهد. از نظر فروم، عشق صرفاً یک احساس نیست، بلکه یک مهارت است که فرد باید آن را توسعه و پرورش دهد. او پیشنهاد کرد که عشق واقعی مستلزم مراقبت، مسئولیت، احترام و دانش است و این یعنی عشق فراتر از جذابیت است و درک عمیق تر و تأیید دیگری را نیز در بر می گیرد. اریک فروم بین اشکال مختلف عشق از جمله عشق برادرانه، عشق مادری، عشق شهوانی، عشق به خود و عشق به خدا تمایز قائل شد، اما تأکید کرد که همه اشکال عشق دارای این عناصر مشترک هستند.
معروف ترین جملات اریک فروم
اریک فروم در طول زندگی خود جملات ارزشمند زیادی گفته بود، اما عمدتا به دلیل جملات روشنگر و متفکرانه اش که نظریه های او در مورد عشق، آزادی، جامعه و طبیعت انسان را در بر می گیرند، معروف بود. برخی از معروف ترین جملات اریک فروم عبارتند از:
- عشق، تنها پاسخ عاقلانه و رضایت بخش به چالش وجود انسان است
- توانایی گفتن “من می خواهم” اولین قدم در توانایی انتخاب آزادانه است که نشانه شخصیت بالغ محسوب می شود
- وظیفه ای که باید برای خود تعیین کنیم این نیست که احساس امنیت کنیم، بلکه این است که بتوانیم ناامنی را تحمل کنیم
- وظیفه اصلی انسان در زندگی این است که خود دوباره متولد کند، تا به آنچه می تواند باشد، تبدیل شود
- عشق حالتی از شخصیت است نه یک احساس لحظه ای
- آزادی چیزی نیست که بتوان به کسی داد. آزادی چیزی است که مردم می گیرند و مردم آنقدر که می خواهند آزاد هستند
مطالعه بیشتر: هرم مازلو چیست؟ همه چیز در مورد سلسله مراتب نیازهای مازلو
سوالات متداول
در این بخش به سوالات رایج شما در مورد اریک فروم پاسخی خلاصه می دهیم.
چگونه اریک فروم مارکسیسم را با نظریه های روانکاوی خود ادغام کرد؟
فروم مارکسیسم را با تمرکز بر چگونگی تأثیر شرایط اقتصادی-اجتماعی بر رشد شخصی و سلامت روان یکپارچه کرد. او معتقد بود که فقط جامعه ای که نیازهای واقعی افراد را برآورده کند، می تواند شخصیت سالم و آزادی واقعی را به مردم بدهد.
اریک فروم چه تأثیری بر روانشناسی و فلسفه گذاشت؟
اریک فروم بین رشتههای روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه پل زد و نه تنها بر دیدگاههای نظری در مورد شخصیت و جامعه، بلکه بر رویکردهای عملی در درمان و اخلاق نیز تأثیر گذاشت. نظزیات انسان گرایانه او نسبت به روانکاوی و نظریه اجتماعی همچنان در موضوع رفاه انسان و توسعه اجتماعی مورد بحث است.
تفاوت اصلی دیدگاه اریک فروم و فروید چیست؟
فروید بر انگیزه های زیستی و فیزیکی متمرکز بود، اما اریک فروم بر نقش حیاتی عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به شخصیت تأکید کرد. فروم شخصیت را چیزی می دانست که بر اساس توانایی فرد برای برآوردن نیازهای روانی اش شکل می گیرد.
منابع: verywellmind, simplypsychology, goodreads, goodtherapy
پزشک خوب، سامانه رزرو “آنلاین” روانشناس و روانپزشک و سایر حوزه های پزشکی و سلامت، به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در محدوده زندگی خود در سراسر کشور، انتخاب نموده و وقت خود را بصورت آنلاین رزرو کنید.
ثبت ديدگاه