من نمیتوانم جلوی جمع حرفم را راحت بیان کنم، در جمع های غریبه احساس ناراحتی شدیدی دارم، می ترسم اگر اظهار نظر کنم، احمق به نظر برسم و دیگران من را مسخره کنند، پاسخ سوالات معلم را می دانم اما نمی توانم داوطلب شوم و جواب بدهم، سفارش دادن غذا و حتی غذا خوردن در رستوران برای من بسیار سخت است. این جملات نمونه شکایات افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) است. اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder) یکی از انواع اختلال های اضطرابی است.
از شایع ترین مشکلاتی که در اثر ابتلا به این اختلال به وجود می آید، بحث اجتناب از شرکت در موقعیت های اجتماعی است.
چرا که حضور در جمع ها باعث افزایش استرس و اضطراب فرد شده و بنابراین شخص به طور کل از شرکت و حضور در موقعیت منصرف میشود تا از این طریق اضطراب خود را کاهش دهد. در حالی که اگر اجتناب از موقعیت های اجتماعی به صورت الگوی رفتاری دائمی فرد در بیاید، بدیهی است که شخص فرصت های رشد و پیشرفت در زندگی را یکی پس از دیگری از دست داده و در جا خواهد زد.
مطلب مرتبط: نشخوار فکری چیست؟ علائم، علل، جلوگیری و درمان
تعریف اضطراب اجتماعی
روانشناســان اختــلال اضطراب اجتماعی را اینگونه تعریــف میکنند:
ترس شدید و مداوم از موقعیتهای اجتماعی که احتمال خجالتزدگی در آنها مطرح است. این اختلال از رایجترین اختلالهای روانشناختی است و در زنان بیشتر از مردان شایع است.
مبتلایان به این اختلال میتوانند در یک موقعیت یا همه موقعیتهای اجتماعی احساس اضطراب و پریشانی کنند. اگر احساس پریشانی فقط در یک موقعیت خاص (مثلا فقط در کلاس درس) وجود داشت، فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی موقعیتی است.
تفاوت اختلال اضطراب اجتماعی و خجالتی بودن
درجاتی از خجالتیبودن یا استرس در موقعیتهای اجتماعی در بسیاری از افراد دیده میشود و اسم آن را خجالتی بودن میگذاریم.
اما شدت ناراحتی و اضطراب در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی بیشتر از خجالت زدگی عادی و به اندازهای است که زندگی روزمره این افراد را با مشکلات جدی مواجه میکند.
ضمن اینکه افراد خجالتی فقط موقع قرارگیری در موقعیت احساس خجالت زدگی میکنند در حالی که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از هفته ها قبل از برگزاری برنامه دچار نگرانی های شدید و نشخوار فکری میشوند.
اضطراب اجتماعی و خطاهای شناختی (اشتباهات در طرز تفکر)
در میان مبتلایان به اضطراب اجتماعی، خطای شناختی فاجعهسازی بسیار متداول است: «اگر در وسط جلسه رسمی تپق زدم چی؟ همه فکر میکنند بیکفایتم. اگر شانس بیاورم و اخراجم نکنند، حتما مرتبه شغلیام را پایین میآورند، دیگر کسی روی من حساب نمیکند…» تعجبی ندارد اگر فرد با چنین افکاری چنان مضطرب شود که از همکارش بخواهد به جای او در جلسه شرکت کند.
مثالی از اختلال اضطراب اجتماعی
سارا وارد خانه که شد، بدون این که با کسی حرفی بزند به اتاقش رفت و شروع به گریه کرد. بدشانسیها دوباره شروع شده بود. یک ماه مانده به امتحانات، استاد یکی از دروس سر کلاس گفته بود که ارائه کنفرانس اجباری است. و این یعنی سارا باید درسش را حذف کند. سارا ۲۴ ساله است و دانشجوی سال آخر مدیریت صنعتی. او دانشجویی نمونه است و نمرههای بسیار بالایی میآورد، جز در دروسی که نیاز به کنفرانس یا ارائه شفاهی دارد. در کل، بودن در کنار افراد غریبه او را مضطرب میکند، مخصوصا وقتی قرار باشد غریبهها درباره او قضاوتی داشته باشند.
سارا از رفتن به مهمانی پرهیز میکند، طوری لباس میپوشد که جلبنظر نکند. از ۱۴ سالگی تا به حال در مکانهای عمومی غذا نخورده است، کار نمیکند (دوست دارد شغلی داشته باشد، ولی حتی فکر ارتباط با افراد غریبه و ارزیابیشدن از طرف آنها برایش عذابآور است) و نمیتواند به تنهایی خرید کند.
چند بار هم قرار بود برای سارا خواستگار بیاید، ولی خانواده نتوانست او را راضی کند. وقتی سارا در یکی از این موقعیتها قرار میگیرد، همهچیز به هم میریزد: ص