شخصیت مهرطلب کیست و چگونه درمان میشود؟
احتمالاً برای شما هم پیش آمده است که پس از آشنایی با فردی، مورد لطف و محبت بیکران او قرار بگیرید و در نگاه اول، او را نشانهای از لطف پروردگار قلمداد کنید، اما بهمرور زمان دریابید که این مهر و محبت بیدریغ در واقع دامی برای باجگیری عاطفی از شما است. این افراد برای جلب رضایت شما از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و با خدمات فراوانی که به شما ارائه میکنند، شما را برای باقی ماندن در رابطه و برآورده کردن انتظارات خود در تنگنا و رودربایستی قرار میدهند. این افراد نه تنها سبب آزردگی شما میشوند، بلکه خود نیز از درون عذاب میکشند. چنین افرادی ممکن است به اختلالی بهنام «شخصیت مهرطلب» دچار باشند که در ادامه به تشریح علائم، پیامدها و راهکارهای رهایی از آن خواهیم پرداخت.
شخصیت مهرطلب چیست؟
اگر شما بیماری مهرطلبی را در راهنماهای شناختهشدهای مانند DMS-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی) جستجو کنید، چیزی بهدست نخواهید آورد، چراکه مهرطلبی بیشتر یک تیپ شخصیتی است تا بیماری. مهرطلبی را اولین بار دکتر هریت بریکر با عنوان People pleasing syndrome یا Disease to please مطرح نمود که در شکل افراطی میتواند نوعی اختلال شخصیتی محسوب شده یا نشانهای از اختلالهای روانی دیگر باشد.
شخصیت مهرطلب عطش شدیدی به جلب محبت و توجه دیگران دارد و برای بهدست آوردن آن دست به هر کاری میزند. فرد مهرطلب خود را انسانی صبور، مهربان و فداکار میداند که مستحق دریافت توجه و تأیید دیگران است و در صورت عدم دریافت انتظارات خود از دیگران بهشدت مشوش و پریشان میشود.
البته همه انسانها به مهر و محبت دیگران نیاز دارند و برای بهدست آوردن آن نیز تلاش میکنند، اما تفاوت انسانهای عادی با افراد مهرطلب در این است که تشنه و نیازمند توجه دیگران نیستند و در صورت عدم دریافت آن دچار آشفتگی و عذاب نمیشوند.
مطالعه مرتبط: طرحواره اطاعت چیست؟ نشانه ها، علل و راه درمان تله اطاعت
ویژگیهای شخصیت مهرطلب
دکتر بریکر در کتاب خود چنین بیان میکند که اگر شما ۱۰ نشانه زیر را در خود مشاهده میکنید، باید بدانید که احتمالاً از اختلال مهرطلبی یا سندرم خشنودسازی دیگران رنج میبرید.
- من باید همیشه آنچه را که دیگران از من انتظار یا نیاز دارند، انجام دهم.
- من باید از همه اطرافیانم مراقبت کنم، چه آنها از من کمک بخواهند و چه نخواهند.
- من باید همیشه به مشکلات دیگران گوش بدهم و تمام تلاش خود را برای حل آنها انجام دهم.
- من باید همیشه انسان مهربانی باشم و هرگز احساسات کسی را خدشهدار نکنم.
- من باید همیشه دیگران و نیازهایشان را در اولویت بالاتری نسبت به خودم و نیازهایم قرار دهم.
- من هرگز نباید به کسی که به چیزی از من احتیاج دارد یا از من درخواستی میکند، «نه» بگویم.
- من هرگز نباید کسی را ناراحت کنم یا باعث شوم که او ناامید شود.
- من باید همیشه خوشحال و سرحال باشم و هیچ وقت احساسات منفی خود را به دیگران نشان ندهم.
- من باید همیشه سعی کنم دیگران را خوشحال کنم و آنها را راضی نگهدارم.
- من باید سعی کنم هرگز نیازها یا مشکلات خودم را بر دوش دیگران نگذارم.
موارد مشابه:
تفاوت شخصیت مهرطلب با افراد مهربان
بهخاطر اینکه تمایز قائل نشدن بین افراد مهرطلب و افراد مهربان تبعات منفی زیادی دارد و ممکن است افراد مهربان به خیال آنکه دچار اختلال هستند از مهربانی دست بکشند و یا دیگران از مهربانان فاصله بگیرند، بار دیگر بر این مسئله تأکید میکنیم که فرد مهربان یک فرد ارزشمند و کمالیافته است که تنها از محبت کردن به دیگران لذت میبرد و تشنه توجه و محبت سایرین نیست.
اما فرد مهرطلب بهخاطر عزت نفس پایین سعی در جلب توجه دیگران داشته و برخلاف افراد مهربان نه تنها از محبت کردن به دیگران لذت نمیبرد، بلکه در درون عذاب میکشد و خود را سرزنش میکند و به همان اندازه که محبت خرج میکنند، توقع دریافت محبت از طرف مقابل را دارد.
مطلب مرتبط: طرحواره ایثار چیست؟ ویژگی های طرحواره ایثارگری و درمان آن
ازدواج با شخصیت مهرطلب
شخصیت مهرطلب شباهتهایی با شخصیت وابسته دارد و ازدواج با فرد مهرطلب همانند ازدواج با فرد وابسته در ابتدا شیرین و دلانگیز بهنظر میرسد، ولی پس از مدتی مشکلات شروع به نمایان شدن میکنند.
از یکسو مهرطلبها با ابراز محبت و فداکاری زیاد باعث میشوند که شما دائماً احساس گناه کنید و عذاب وجدان داشته باشید که همین امر پس از مدتی فکر و ذهن شما را آشفته میکند. از سوی دیگر، اشخاص مهرطلب برخی اوقات بسیار پرتوقع میشوند و اگر انتظاراتشان توسط شما برآورده نشود، سبب خشم درونی آنها میشود و درنهایت این خشم ابرازنشده به دشمنی با شما تبدیل میگردد.
بهطور کلی ازدواج با شخصیت مهرطلب یک رابطه فرسایشی خواهد بود که تمام انرژی و توان شما را گرفته و از سوی دیگر هویت فردی و آرامش شما را از بین میبرد، بنابراین پیشنهاد میشود که با این افراد ازدواج نکنید یا در صورت ازدواج، آنها را برای مراجعه به روانشناس تشویق نمایید.
مقاله مشابه: طرحواره وابستگی چیست؟ نشانه ها، علل و درمان تله وابستگی
پیامدهای شخصیت مهرطلب
شخصیت مهرطلب بیش از آنکه به دیگران زیان برساند، به خود آسیب رسانده و ممکن است در اثر این مشکل به اختلالات روانشناختی دیگر نیز مبتلا شود، از جمله:
افسردگی
متداولترین پیامد مهرطلبی، افسردگی است. استرس مزمن و ترسی که مهرطلبها برای برآورده کردن انتظارات دیگران و خشنود ساختن آنها متحمل میشوند، این افراد را در معرض افسردگی قرار میدهد. علاوه بر این، سرزنش و احساس گناه درونی این افراد نیز میتواند به افسردگی آنها دامن بزند.
اضطراب
شخصیت مهرطلب همواره از این موضوع هراسان است که شخصی از او برنجد یا نتواند خواسته دیگران را برآورده کند و این ترس ممکن است کمکم به اضطراب تبدیل شود.
پرخاشگری
افراد مهرطلب مخالفت و ناراحتی خود را هیچگاه آشکارا بیان نمیکنند. به همین دلیل مهرطلبی درماننشده میتواند سبب انباشته شدن خشم و احساسات منفی در فرد شود و بدین ترتیب شخصیت پرخاشگر و خشمگین در او شکل بگیرد.
جهت دریافت مشاوره روانشناسی، روانپزشکی و روانکاوی با مجربترین درمانگران اقدام کنید:
برای ارتباط و دریافت مشاوره با بهترین روانشناسان در تمام نقاط ایران کلیک کنید.
راهکارها برای درمان شخصیت مهرطلب
مهرطلبی معضلی است که نیاز به درمان دارد و همانطور که اشاره شد، در صورت درمان نشدن میتواند به اختلالات روانشناختی دیگری منجر شود. بنابراین هر چه فرد زودتر به روانشناس مراجعه کند، از تبعات منفی آن کاسته شده و فرد به خود و دیگران آسیب کمتری وارد میکند.
چگونه یک روانشناس خوب انتخاب کنیم؟
خوشبختانه اغلب مهرطلبها نیاز به درمان را در خود احساس میکنند و گاهی بدون تشویق دیگران نیز به مشاور مراجعه میکنند. در کنار مراجعه به مشاور، راهکارهای زیر نیز میتوانند بسیار مؤثر باشند:
«نه» گفتن را تمرین کنید
نه گفتن برای همه افراد دشوار است، اما اگر مهرطلب باشید، این کار دشوارتر خواهد بود. برای بهدست آوردن مهارت نه گفتن، باید زمانیکه از شما درخواستی میشود، پیش از جواب دادن به آن فکر کنید و بیدرنگ پاسخ ندهید. شما میتوانید با ملایمت بگویید: «اجازه دهید کمی فکر کنم… متأسفانه برای من مقدور نیست.»
از ارائه توصیه یا پیشنهاد کمک به دیگران بپرهیزید (مگر اینکه از شما درخواست شده باشد)
پیشبینی کردن درخواست یا نیاز دیگران یکی از مواردی است که هم سبب فرسایش روحی شما میشود و هم شما را در موقعیتی قرار میدهد که مجبور میشوید برخلاف میل باطنی خود به دیگران خدمات ارائه کنید.
روی اعتمادبهنفس خود کار کنید
نقاط قوت خود را بهصورت مداوم به خود یادآوری کنید و منتظر نمانید تا دیگران این کار را انجام دهند. برای هر کار مثبتی را که در طی روز انجام دادهاید، هر چند کوچک، خود را تشویق کنید.
راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
دست از معذرتخواهی کردن بردارید
تلاش کنید که دیگر از عبارات «متأسفم» و «ببخشید» استفاده نکنید، چراکه این عبارات عدم اعتمادبهنفس شما را نشان میدهند. البته نباید اشتباه کنید! شما باید در مواقعی که رفتار نادرستی دارید یا حرکتی اشتباهی انجام دادهاید، عذرخواهی کنید.
به خودتان مهر بورزید
بهجای اینکه انتظار داشته باشید که دیگران در حق شما لطفی انجام دهند، خودتان برای خودتان کاری انجام دهید. خود را همیشه در اولویت قرار دهید و به خوشحالی خود بیندیشید. این خودخواهی نیست، بلکه عشق به خود است.
سایر طرحواره ها: طرحواره خویشتن تحول نیافته چیست؟ علائم، علل و درمان تله گرفتاری
سخن آخر روان درمان
ریشه مهرطلبی در رفتار نادرست والدین با کودک و بازخوردهایی است که فرد از اجتماع دریافت میکند. بنابراین به والدین و معلمان توصیه میشود که از تحقیر کودکان اجتناب کرده و بهاندازه کافی به آنان محبت کنند.
سلام. من با یک مردی که ده سال پیش از زن اولش طلاق گرفته و یک دختر متولد سال ۹۰ داره ازدواج کردم . البته دختر پیش مادرش هست. این آقا کلی قریان صدقه من میره ، مهربانه ولی بی احترامیهای خانواده اش را نسیت به من و خانواده ام نادیده میگیره و در جواب بهم میگه من نمیتونم بخاطر تو از خانواده خونیم بگذرم. با این حال طلب مهر و محبت از جانب من را داره و در نهایت هم با رفتارهاش مجبور میکنه که من بهش محبت کنم و در نهایت هم فکر میکنه تمام دلخوریها تمام شده. بدون مشورت هر کاری را انجام میده و بیشتر به من بعنوان پارتنر رفتار میکنه تا زنش. به هیج عنوان هم قبول نداره این حرفهای من را . من میخوام بدونم این ادم سمی را چجوری متقافد کنم ؟
با درود: متاسفانه در زندگی مشترک درک نمیشوید. ناکامی در زندگی به تدریج باعث پیامدهای ناخوشایند میشود و … در یک لوپ معیوب گیر میکنید. آنچه از سخنان شما بر می اید این شما هستید که نیاز به مراجعه به روان شناس دارید زیرا تغییر همسرتان ممکن نیست مگر آنکه شما تغییر کنید و بتوانید رابطه را در جهت حفظ آرامش خودتان بهبود بخشید و آن را بهتر مدیریت کنید .
سلام ممنون از مطلبتون چند ماهی با مردی متارکه فرزند دار آشنا شدم برای ازدواج خیلی با هم بیرون رفتیم اولش همه چی خوب بود ولی کم کم فهمیدم فردی است که از کاه تو رابطه کوه میسازه و با کوچکترین ناراحتی و رفتار برغم میلش قهر می کنه و قید رابطه رو میزنه.چون بهش دلبسته بودم همیشه پیش قدم می شدم و دوباره از سرگرفته می شد.می گفت حرف من باید باشه و تو باید تابع شوهر باشی کارت بانکیتم دست من که ثابت بشه منو دوست داری.هر جا میری و هرکاری می کنی من باید بدونم.خیلی ام رئوف و مهربان بود قربون صدقه می رفت و از سکس باهام لذت میبرد.و می گفت کنار تو آرامش دارم ولی باز سر مسائل خیلی جزیی باهام قهر میکرد تا اینکه دیگه بریدم و از رفتارهاش خسته و غزل خداحافظی رو خوندم .اونقدر مغروره که تا الان پاپیش نذاشته. نمی دونم جزو مهرطلب ها محسوب میشه یا نه؟ همیشه هم تو بحث خودش رو حق به جانب میدونه و منو متهم
به نظر من ایشون خودشیفته هستن. که ازدواج با ایشون خیلی تبعات خوبی نداره.
سلام متشکر از مقاله خوبتان . همسر من فقط این شرایطی را که گفتید در قبال پدر و مادر و خواهر و برادرهای خود دارد و در قبال دیگران و حتی زنو بجه خودش اگر در خدمت خانواده خودش باشد خوب هستند ورنه از زن و بچه خودش هم بدش میآید
من حداقل۸۰درصد این ویژگی ها رو دارم.نمیخوام از دیگران باج بگیرم و اسیرشون نمیکنم اتفاقا دغدغه ام اینه ک چرا من ک انقد ب دیگران خوبی میکنم اون حداقل خوبی ها رو هم از افراد مقابلم دریافت نمیکنم.در صورتی ک میبینم در مقابل افرادی ک اصلا دیگران براشون مهم نیستن این اتفاق میوفته.من خودم رو دوست دارم از خوب بودن خودم مطمئنم اما وقتی ب دیگران خوبی میکنم توقع دارم خوبی ببینم و ندیدنش یا بد دیدن از دیگران باعث میشه خودمو سرزنش کنم و از خودم ناراضی باشم
خانمی متاهل هستم…در ارتباطی کاری با جوان متاهلی آشنا شدم که در ابتدا احساس کردم روحیه ای شکننده داره…و به خاطر تجربه ای که در روحیه دادن به افراد مختلف داشتم، تصمیم گرفتم هر جا کم آورد کمکش کنم.در حالیکه نه همدیگه رو دیده بودیم و نه حتی با هم صحبت کرده بودیم…..
به مرور بهم ابراز علاقه کرد…ویژگیهایی مثل احساس فوق العاده و محبت بی اندازه رو در وجودش می دیدم.
بعدها فهمیدم یکی از بستگانه. و چون ارتباطش با خانواده ش رو می دیدم متوجه شدم که ویژگی مهربونی بیش از حد مختص به من نیست. بلکه با همه و خصوصا خانواده همیشه همینطوره…
بعدها از رفتارهایی که ازش می دیدم متوجه اختلال شخصیتیش شدم. با مشاور مطرح کردم….با اکراه زیاد با هم پیش مشاور رفتیم…تست های شخصیتیش رو صحیح پر نکرد…
بعدها بهم گفت که نیازی به مشاور نداره و سعی می کرد پیش من بروزی نداشته باشه….
به مرور بهش علاقه مند شدم. البته علاقه ای در حد علاقه ی برادرانه. و بارها اینو بهش گفتم.
…تقریبا دو سال از این ماجرا می گذره و من هنوزم همون علاقه رو بهش دارم. بارها بهش گفتم که من مثل یه رفیق کنارش هستم…و مثل یه خواهر براش دلسوزی (و نه ترحم) کردم
برای جلب رضایت من کارهای غیر قابل تصوری انجام داده….و من متوجه مشکلات و حالاتش مثل تنفر و بی اهمیتی و وقت نگذاشتن برای خودش، سرویس دهی ۲۴ ساعته به خانواده و شخصیت افسرده درونی و…. کاملا می شم.
از وقتی شخصیتش رو شناختم،سعی می کنم بهش باج ندم و علیرغم اینکه ازم دلگیر می شه باهاش مخالفت می کنم…
با توجه به اینکه همسر ساده ای داره که یقین دارم اصلا متوجه این اختلال همسرش نیست، لطفا راهنماییم کنین که چه جوری میشه درمانش کرد؟
…یقین دارم که بعدها مشکلش حاد می شه