مهمترین دلایلی که باعث طلاق و جدایی زوجین میشوند
۱. عدم تفاهم
امروزه عدم تفاهم اخلاقی یکی از دلایل بارز در طلاق و جدایی زوجین به حساب میآید. ازدواجهای سنتی که با دخالت خانواده صورت میگیرد و با دخالت مستمر خانوادهها همراه است؛ منجر به کاهش چشمگیر تفاهم زوجین می شود و احتمال طلاق را به شدت بالا می برد.
دلایلی مانند عدم استقلال و پختگی دختر و پسر پیش از ازدواج، احتمال دخالت اطرافیان را به شدت افزایش میدهد؛ در نتیجه چنین روندی زوجین با چالش های مخربی روبرو میشوند. عدم تفاهم زوجین ممکن است در زمینههای دیگری مانند شیوه فرزندپروری، اهداف زندگی، تصمیم گیری در مورد مسائل مالی و روابط دوستانه خارج از ازدواج هم رخ دهد.
۲. عدم سازگاری زوجین
در ابتدای ازدواج، زن و مرد سطح بالایی از عشق و هیجان را تجربه میکنند؛ که همین موضوع تحمل درک اختلاف نظر طرف مقابل را راحت میکند. با فروکش کردن هیجانات ابتدایی زندگی و نمایانتر شدن تفاوتها ناسازگاریها به سرعت در چشم طرفین ظاهر میشوند. منظور از ناسازگاری فقط اختلاف نظر نیست؛ بلکه مجموعهای از چالشهایی است که بین دو طرف به خوبی مدیریت و حل نشده و باعث آسیب رسیدن به رابطه زوج میشود.
عدم سازگاری زوجین با یکدیگر میتواند در زمینه های مختلفی نمایان شود. مانند: تفاوت و عدم سازگاری تیپهای شخصیتی و شیوههای تربیتی هر یک از افراد یا عقاید مذهبی و یا حتی تفاوت در دیدگاه سیاسی. حتی ممکن است طلاق بر اثر عدم سازگاری به این دلیل اتفاق بیافتد که علایق مشترکی بین زن و شوهر وجود ندارد، و پویایی رابطه متوقف شده است و یا حوصله یکی یا هر دو نفر از رابطه سر رفته است.
مطالعه بیشتر: طلاق عاطفی چیست و چه نشانه هایی دارد؟ علل و درمان
۳. اختلافات مالی
طبق تحقیقات اختلاف بر سر مسائل مالی بدون توجه به میزان درآمد، دارایی و بدهی خانواده، یکی از دلایل جدایی زوجین از یکدیگر است. وقتی زن و مرد دائم درباره پول با یکدیگر مشاجره میکنند؛ رضایت کافی از رابطهای که در آن حضور دارند را احساس نخواهند کرد و باعث افزایش میزان استرس و تاثیر منفی بر سلامتی دیگر افراد خانواده همچون فرزندان میشود. خیلی از زوجین دیدگاههای متفاوتی نسبت به مسائل مالی دارند. این موضوع معمولا به صورت نگرش متفاوت یا متناقض نسبت به درآمد، نوع خرج کردن و هزینه، پسانداز و بخشیدن پول (امور خیریه) بروز میکند. این تغییر دیدگاه و عدم آرامش باعث شکست زندگی و جدایی زوجین از یکدیگر میشود.
۴. عدم معاشرت کافی
معاشرت به معنای خوش رفتاری و برخورد شایسته و در حد متعارف زوجین با یکدیگر است. یکی از شرایط اساسی در تشکیل خانواده موفق، وجود جهت فکری یکسان بین زوجین است. در طول زندگی مشترک صحبت درباره ابهامات، ایرادات و اختلافات هر چند در ظاهر کوچک باعث به وجود آمدن مسیری مناسب برای معاشرت زن و مرد با یکدیگر است. در تجارب بالینی بسیار مشاهده می شود درصد شکست در ازدواج و اختلالات بالینی در والدین و فرزندانی که در خانوادههایی زندگی میکنند که عموما پیرامون مسائل مختلف صحبت نمی شود بسیار بالا است. منظور از صحبت مکالمه و تعامل رو در رو ضمن حفظ احترام با یکدیگر است.
اغلب زوجین میگویند، «ما نمیتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم» و این حرف معمولا به معنای مشاجرات بیحاصل، عدم صداقت، صرف نظر (اجتناب کردن) از گفتگو یا سنگ اندازی (طفره رفتن) است.
این مورد گاهی به مهارت های برقراری ارتباط برمیگردد اما معمولا روی مشکلات اساسیتری را میپوشاند که زوجین از صحبت کردن در مورد آنها میترسند و یا اجتناب میکنند.
اغلب موارد افراد گزارش میکنند به منظور بر هم نخوردن آرامش خانواده و بچهها ما سکوت می کنیم و پیرامون مسائل صحبت نمی کنیم؛ اما یقینا چنین شیوه برخورد با حقایق و مسائل به منزله انکار آنهاست که با پس راندن موقتی آن ها فقط مشکل بزرگتر و حل آن پیچیده تر می شود.
از دست ندهید: رابطه سالم؛ ۲۰ نشانه و فایده رابطه خوب در زندگی
۵. درگیری های مداوم
دعوای بین زوجین یک موضوع کاملا طبیعی است. هر رابطه فراز و نشیبها و مشکلات مختص به خود را دارد که گاهی باعث وقوع مشاجره بین زوجین میشود. سالم یا ناسالم بودن درگیری در هر رابطهای به خود زن و مرد و اهداف آنها بستگی دارد. عموما زوج هایی که درگیری های مدام دارند در برخورد با مسائل، رویکرد مشکل مدار را در مقابل رویکرد راه حل مدار را انتخاب می کنند. یعنی هنگام برخورد با مشکل و مسئله توجه خود را صرفا معطوف مشکل و انتقاد وسرزنش یکدیگر کرده و از یافتن راه حل باز می مانند.
دعواهای مکرر و زیاد در دسته درگیریهای ناسالم است که برای ازدواج حکم سم مهلک را دارند. زوجین در مورد مسائل مختلف با هم درگیر میشوند و بارها و بارها سر موضوعی بدون پیدا کردن راه حل دعوا میکنند. این موضوع میتواند به سبب کشمکش بر سر قدرت، عدم برابری حقوق یا تعادل در رابطه و یا واضح نبودن نقش هر کس در رابطه باشد.
مقاله مرتبط: روانشناسی خانواده چیست؟ مفاهیم، اهمیت و اهداف و تحصیل در آن
۶. خیانت و روابط فرازناشویی
خیانت یا روابط فرا زناشویی از جمله خطرهایی است که ممکن است در طول زندگی دست و پا گیر برخی از زوجین شود. بیوفایی در رابطه زناشویی، پیمان شکنی و خیانت مشکلات متعددی را در پی دارد؛ که زمینه اصلی بسیاری از اختلافات بین زن و مرد است. بیتعهدی یک زوج جزء مهمترین دلایل طلاق و جدایی است.
زخمی که خیانت بر جای میگذارد، عمیق است. این که زخم التیام بیابد یا نه، به این بستگی دارد که شریک زندگی چقدر به تلاش برای جبران اشتباه تمایل دارد.
همه چیز درباره خیانت های زوجی، علل، انواع و درمان روابط فرازناشویی
۷. کم رنگ شدن صمیمیت و مشکلات در رابطه جنسی
رابطه صمیمانه بین زن و مرد ابعاد مختلفی دارد که هر کدام در جایگاه صحیح خود باعث پایداری یک رابطه میشوند. رابطه جنسی یکی از مهمترین ابعاد صمیمیت است که باعث حفظ رابطه زوجین میشود. زن و مردی که روابط جنسی را بطور ناقص و بدون صمیمیت انجام میدهند؛ عملا رابطه کاملی را تجربه نخواهند کرد. ممکن است زوجین از کافی نبودن صمیمیت و حتی میزان روابط جنسی و یا اختلالات جنسی شکایت کنند.
اغلب به عدم اشتیاق و میل جنسی به عنوان مشکلات طولانی مدت اشاره میشود. هرچند مقوله صمیمیت موضوعی فراتر از مسائل اتاق خواب است. عموما صمیمیت جنسی و کیفیت روابط جنسی محصولی است که عواملی مانند نزدیکی عاطفی، اعتماد و احترام عواملی هستند که زوجین را در کنار یکدیگر نگه میدارند و صمیمت جنسی را پرورش می دهد و اگر این عوامل در خارج از اتاق خواب در زندگی روزمره کمرنگ شوند، یقینا اثرش را در اتاق خواب نشان خواهد داد.
۸. ازدواج در سنین پایین
ازدواجهایی که در سن پایین رخ میدهد؛ اغلب با ناسازگاری و اختلافات زیادی رو به رو می شوند. چرا که زن و مرد هنوز به رشد کافی ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره دست پیدا نکردند. در واقع این افراد مهارتهای لازم برای یک زندگی موفق را ندارند و به همین علت توانایی درک معیارها و ارزش های خود، طرف مقابل خود و سایر شرایط زندگی را ندارند.
از سویی دیگر ازدواج باید بر اساس یک سری دلایل و معیارها اتفاق بیافتد که عموما در سنین پایین دلایل و معیارهای خام و هیجانی است و فرد به مرور معیارهایش پخته شده و تغییر می کند؛ لذا به مرور زمان از انتخاب خود در سنین کم پشیمان میشوند. اغلب افرادی که به دنبال طلاق گرفتن هستند، عنوان میکنند که آماده تعهد طولانی مدت نبودند.
برخی میگویند که «به دلایل اشتباه» ازدواج کردند. دلایلی مانند؛ تمایل به ترک خانه و یا فشار خانواده برای ازدواج آنها. درمانجویان زیادی میگویند: «او همه شرایط را دارد ولی من واقعا عاشقش نیستم».
مطالعه مرتبط: سوالات قبل از ازدواج؛ ۲۲۰ سوال مهم قبل از ازدواج که باید بپرسید
۹. سوءاستفاده (جسمی، عاطفی، کلامی، اعتمادی)
سوء استفاده در بین زوجین یکی از رایجترین روشها و الگوهای رفتاری برای دستیابی یکی از طرفین به قدرت یا حفظ آن است. این روش در بیشتر مواقع با کنترل همسر، مجازات منظم او، تخیب اعتماد به نفس یا ایجاد اعتماد به نفس کاذب اتفاق میافتد.
وقتی سو استفاده غیرقابل تحمل شود، افراد به دنبال طلاق خواهند بود، مگر اینکه به دلیل خشونت احتمالی، جدایی امكانپذیر نباشد. سوءاستفاده ها اغلب یکی از زوجین را هدف میگیرد اما معمولا به سمت کودک یا کودکان نیز هست. در موارد شدید، زوجِ مورد سواستفاده قرار گرفته برای ترک رابطه ازدواج نیاز به کمک قانونی دارد.
۱۰. اعتیاد (به الکل، مواد مخدر، رابطه جنسی، قمار، خرید، دارو)
اعتیاد رابطه نزدیکی با مسائل و عملکردهای جنسی زوجین دارد. مواد اعتیادآور بر سلامت جسمانی و روانی فرد اثر میگذارد و بر روابط زناشویی او نیز اثرات زیانباری بر جای میگذارد. برای بیشتر زنان یا مردان زندگی با یک همسر معتاد، موضوعی غیر قابل تصور باشد؛ چرا که تحمل مشکلات و عواقب آن را ندارند. عمده ترین مسئلهای که در این میان زوجین را درگیر کرده و آن ها را با ناکامی مواجهه می کند؛ عدم ارضای نیازهاست که شامل نیازهای جنسی، اقتصادی، نیاز به احترام، توجه، اعتماد و ارتباط را شامل می شود؛ که در پی عدم ارضای آن ها زوجین درگیر هیجانات ناخوشایند شده که ترکیب نیازهای برآورده نشده و هیجانات ناخوشایند زندگی را برای همسر و فرزندان دشوار می کند.
ممکن است رابطه یک معتاد با اعتیادش از رابطه او با همسرش قوی تر باشد. هنگامی که یک معتاد از درمان خودداری میکند و یا مجددا به سمت اعتیاد برمیگردد، رابطه مورد تهدید قرار میگیرد و ازدواج ناپایدار میشود. و اغلب جدایی در پی آن میآید.
همه چیز راجع به اعتیاد و درمان آن
سایر مواردی که معمولا به آنها به عنوان دلایل طلاق اشاره میشود
انتظارات و شناخت غیرواقع بینانه
یکی از رایج ترین اشتباهاتی که افراد مرتکب میشوند، انتظار تغییر دادن فرد پس از ازدواج است.
«من واقعا فکر میکردم اگر احساس امنیت کند، تغییر خواهد کرد. ولی هیچ چیز عوض نشد».
به عنوان مثال؛ زمانی که افراد یک رابطه از راه دور دارند، ممکن است فکر کنند که به اندازه کافی از هم شناخت دارند اما تا ازدواج میکنند، میگویند: «ما فکر میکردیم که همدیگر را میشناسیم، ولی در واقع نمیشناختیم».
یکی دیگر از انتظارات غیر واقع بینانه در خصوص رابطه عاطفی و ازدواج، انتظار ذهن خوانی است. یعنی فرد انتظار دارد که همسر و یا شریک عاطفیش نیازهای وی را باید از قبل بداند و بدون اینکه من خودم نیازهایم را بشناسم و بیان کنم همسر من باید آن ها بداند و رفع کند.
این شیوه برخورد با نیازها روشی بسیار خام است و شیوه ای است که ما در واقع در دوران نوزادی استفاده می کردیم که نیازهای سادهای مانند گرسنگی ما را، مادر از قبل می دانسته و اقدام به رفع آن میکرده. الان هم نیازهای پیچیدهای مانند احترام، محبت، قدرت و آزادی را می خواهیم به همین شیوه همسر ما برآورده کند.
ازدواج موفق از نظر روانشناسی؛ ویژگی ها، نشانه ها و رازهای آن
ناسازگاری یا دخالت خانواده همسر
معمولا نقش خانواده همسر محل بحث زوجین است. دخالت های خانواده همسر میتواند منجر به انتخاب اجباری زوجین بین همسر یا خانواده شود و این مورد باعث ایجاد احساس عدم حمایت شود: «او همیشه مادرش را به نیازهای خانواده ترجیح میدهد»، «او همیشه در حال رقابت با بابای من و یا انتقاد از اوست»
برای بهبود مشکلات فردی،خانوادگی و افزایش کیفیت زندگی، بهترین درمانگران را در رواندرمان جستجو کنید:
برای مشاهده لیست بهترین روانشناس در شهر خود، کلیک کنید.
از دست دادن هویت و استقلال فردی
زمانی که زن کارش را برای رسیدگی به کودکان کنار میگذارد، احساس میکند که هویت خود را از دست داده است. دلایل دیگری هم برای از دست رفتن هویت وجود دارد. مانند زمانی که همسر بسیار موفق یا معروف است: «از اینکه زیر سایه او زندگی کنم، خسته شدم. انگار خودم رو فراموش کردم».
بی میلی نسبت به حل مسائل و مشکلات
اگر یکی از زوجین احساس کند که مشکلی وجود دارد، مطمئن باشید هر دو نفر نقشی در مشکل دارید. هرچند اغلب این شکایت را از همسران میشنویم که «او قبول نمیکند پیش مشاور بیاید» یا «ما یک جلسه پیش مشاور رفتیم ولی فایدهای نداشت».
بیماری یا معلولیت ذهنی یا جسمی ناگهانی
زمانی که زوج به یک معلولیت جدی یا بیماری جسمی یا روحی دچار میشود، همسر وی لزوما تبدیل به یک سرپرست میشود.
برای برخی افراد، پذیرش نقش سرپرست به سادگی قابل قبول نیست. موقعیت پیش آمده چنان از تصوری که در روز عروسی داشت دور است که فرد نمیتواند تصور ماندن در این رابطه را بکند. بسیاری از زنان یا مردان ظرفیت تغییری چنین ویران کننده را در ازدواج ندارند. البته افراد زیادی هم در رابطه زناشویی میمانند و نقش دشوار و اغلب قهرمانانه سرپرستی را میپذیرند.
جان گاتمن در پژوهش خود دریافت که غالبا مشاوره پیش از ازدواج، آن را در برابر طلاق بیمه میکند.
پروفسور جان گاتمن یکی از برجسته ترین نظریه پردازان روابط زوجی است.
پژوهش های وی همچنین نشان داد که معمولا زوجین زمانی برای مشاوره مراجعه میکنند که دیگر دیر شده است.
توصیه میکنیم زمانی که نشانه های مشکل در رابطه را دیدید سریعا اقدام کنید. اگر مشکلات را نادیده بگیرید یا فرض کنید که خود به خود حل خواهند شد، در حال دعوت کردن طلاق به زندگی خود هستید. در واقع با اطمینان بالایی می توان گفت که همان نشانههایی که در ابتدایی آشنایی برای ما آزاردهنده هست و به دلایلی مانند ترس از پس زده شدن در مورد آن ها صحبت نمیکنیم، به مرور نقاط آسیب پذیر و شکاف در رابطه می شوند.
اگر شما و همسرتان تمایل به سرمایه گذاری در رابطه دارید، میتوانید مشکلات بدیهی که در رابطه پیش میآیند را حل کنید و یک زوج درمانگر با تجربه در منطقه خود پیدا کنید تا در اوقات سخت شما را راهنمایی کند.
زوج درمانی چیست؟ چرا باید به زوج درمانگر مراجعه کرد؟
اگر شما یا همسرتان تصمیم به جدایی گرفتید، مسیری دوستانه مانند «طلاق توافقی» را انتخاب کنید. مسیر پر کشمکش باعث ایجاد مشکلات طولانی مدت خواهد شد. به یاد داشته باشید، شما زمانی عاشق این فرد بودید. شاید هنوز هم باشید. با احترام از هم جدا شوید به طوری که هر دو نفر بتوانید التیام بیابید و از این مرحله گذر کنید. همچنین آگاه باشید که کمک گرفتن از یک متخصص رواندرمانگر می تواند شما را در بهتر طی کردن پروسه جدایی کمک کند.
مخاطرات طلاق و چگونگی کنار آمدن با آن
بیشتر زوج های طلاق، تجربه ای دردناک و دشوار دارند و پیامدهای عاطفی آن را در جنبه های متعددی از زندگی هر زوج و همچنین زندگی اعضای خانواده و دوستانشان گزارش میکنند. عدم توافق در طول طلاق دامنه ای از موضوعات مربوط به پول، فرزندان، رابطه جنسی، اوقات فراغت، شغل و خانواده گسترده را در بر میگیرد.
برای حل این مشکلات نیاز به صرف زمان، انرژی و تغییر در مسئولیت ها و نحوه زندگی زوج است و حتی گاهی سال ها طول میکشد تا افراد دوباره تعادل روحی خود را به دست بیاورند. با این حال، کارکرد مهم طلاق این است که از نظر حقوقی و هیجانی افراد را آزاد کند تا بتوانند دوباره رابطه ای رضایت بخش تر و پایدارتر را بسازند.
چگونگی مواجهه با مشکلات ناشی از طلاق
سوالات متداول
چرا زوجها در سالهای ابتدایی زندگی خود سازگاری بیشتری دارند؟
در ابتدای ازدواج، زن و مرد سطح بالایی از عشق و هیجان را تحمل میکنند؛ که همین موضوع تحمل درک اختلاف نظر طرف مقابل را راحت میکند. با فروکش کردن هیجانات ابتدایی زندگی ونمایانتر شدن تفاوتها ناسازگاری ها به سرعت در چشم طرفین ظاهر میشوند. منظور از ناسازگاری فقط اختلاف نظر نیست؛ بلکه مجموعهای از چالشهایی است که بین دو طرف به خوبی مدیریت و حل نشده و باعث آسیب رسیدن به رابطه زوج میشود.
سوء استفاده در زندگی زناشویی به چه معناست؟
سوء استفاده در بین زوجین یکی از رایجترین روشها و الگوهای رفتاری برای دستیابی یکی از طرفین به قدرت یا حفظ آن است. این روش در بیشتر مواقع با کنترل همسر، مجازات منظم او، تخیب اعتماد به نفس یا ایجاد اعتماد به نفس کاذب اتفاق میافتد.
چرا اغلب ازدواجها در سنین پایین با شکست روبرو است؟
ازدواجهایی که در سن پایین رخ میدهد؛ اغلب با ناسازگاری و اختلافات زیادی رو به رو است. چرا که زن و مرد هنوز به رشد کافی ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره دست پیدا نکردند. در واقع این افراد مهارتهای لازم برای یک زندگی موفق را ندارند و به همین علت توانایی درک طرف مقابل خود و سایر شرایط زندگی را ندارند.
معاشرت در زندگی زناشویی به چه معناست؟
معاشرت به معنای خوش رفتاری و برخورد شایسته و در حد متعارف زوجین با یکدیگر است. یکی از شرایط اساسی در تشکیل خانواده موفق، وجود جهت فکری یکسان بین زوجین است. در طول زندگی مشترک صحبت درباره ابهامات، ایرادات و اختلافات هر چند در ظاهر کوچک باعث به وجود آمدن مسیری مناسب برای معاشرت زن و مرد با یکدیگر است.
من تو آخرین رابطه ام تقریبا همچین حالتی داشتم اشتباه کردم که افتادم دنبالش و اصرار بر موندن کسی که به کوچکترین خواسته های من اهمیت نمیده همیشه منو تحقیر میکنه ازش متنفرم متنفر دیگه دلم نمی خواد ببینمش یا با امثال اون بپرم. معلوم نیست رل کی بود درکل خوشحالم جدا شدم فکرم نکنه ککش بگزه چون از اول اهمیتی له من نمیداد آدمیکه توهین میکنه ، بی محلی،خیانت بهت به چشم زن هرجایی می نگره ارزش موندن وفاداری نداره
سلام من ۱۰سال ازدواج کردم وبچه ندارم خانمم اسپاسم واژن دارن تواین ۱۰سال اصلا دخول انجام نشده ومن دیگه نمیتونم تحمل کنم وخودشم قبول نمیکنه میگه زندگی بدون رابطه باشه به نظرشمامن چیکارکنم
سلام من هشت ماه هست که نامزدم ولی بخواطراینکه مادرمخالفت میکنه شوهرم میخوادازم جدا رابطه ی نزدیکی باهم داشتیم ازسه ماه نامزدی ولی الان بخواطررابطه ای که دارم دوتا دستم شده یه سرم چه خاکی به سرم بریزم من بانامزدم خوب بودم اخلاقمون نسبت به همدیگه خیلی خوب بود ولی گفت بایدطلاق بدم
هر جا جلوی ضرر و بگیری منفعته . یعنی این که با و جود بچه نباید طلاق گرفت اگه همون اول می بینی مشکل داری طلاق بگیری بهتره لطفا زندگی اون بچه روخراب نکنید بی خودی بچه نیارید بگید بچه میاد درست میشه نه بدتر میشه . بچه مشکل رفتاری پیدا می کنه من از نزدیک این مورد و دیدم
به نظرم طلاق گرفتن در بعضی شرتیط هم به نفع زنه و هم شوهر و اون بچه ای که دائم شاهد جدال و دعوا بین پدرو مادرشه و ممکن ضربه بیشتر بخوره