یکی از بزرگترین نگرانی‌های والدینی که از یکدیگر جدا می‌شوند، شرایط روحی و روانی فرزندانشان است. معمولا کودکان از طلاق و جدایی والدین خود بیش از هر موضوع دیگری ناراحت و غمگین می‌شوند و تنها دلیل آن هم این موضوع است که دیگر آن خانه و خانواده امن را نخواهند داشت. در حال حاضر بیش از ۴۰ درصد کودکان، طلاق والدین را قبل از سن ۱۸ سالگی تجربه می‌کنند. قطعا هیچ‌کسی نمی‌تواند به پدر و مادر بگوید که طلاق بگیرند یا نگیرند، اما بهتر است قبل از هر اقدامی به عواقب آن خوب فکر کنید. عواقب طلاق می‌تواند افسردگی فرزندان ازجمله کودکان باشد. در ادامه اطلاعات بیشتری در رابطه با طلاق و افسردگی کودکان ارائه شده است.

افسردگی در کودکان طلاق

کودکان با توجه به سیستم بدنی که دارند برای رشد کردن و بزرگ شدن علاوه بر تغذیه مناسب، به حمایت عاطفی و روانی والدین خود هم نیاز دارند. از این رو جدایی والدین و طلاق آن‌ها می‌‌تواند تاثیر بسیار مخربی روی سلامتی روح و روان کودک داشته باشد. معمولا کودکان زیر ۶ سال به دلیل وابستگی زیادی که دارند بیشتر در معرض این آسیب‌های روحی و روانی قرار می‌گیرند. مشکلات رفتاری، استرس، اضطراب، افسردگی و.. بیشتر برای کودکان زیر ۶ سال پیش می‌آید.
بیشتر این کودکان از مهارت سازگاری برخوردار نیستند و تنها دلیل آن هم می‌تواند عدم حمایت درست از جانب والدین باشد. از طرفی بعد از جدایی والدین، کودک به ناچار باید با یکی از والدین زندگی کند. این موضوع باعث می‌شود تا کودک از حمایت کامل والدین برخوردار نشود و ابعاد بزرگی از زندگی کودک را تحت الشعاع قرار می‌دهد. به دنبال طلاق والدین احتمال ابتلا به افسردگی، رفتارهای هیجانی، مشکلات تحصیلی، غیبت در مدرسه، شکایت از دردهای جسمی و…. در کودک افزایش پیدا می‌کند.

The-Psychological-Effects-of-Divorce-on-Children

تاثیرات روانی طلاق در کودکان

بین طلاق و آسیب روانی کودکان رابطه بسیار عمیقی وجود دارد. طلاق و جدایی می‌تواند تاثیر بسیار نامطلوبی روی سلامتی کودک بگذارد. آسیب روانی کودکانی که والدین آن‌ها از هم جدا شده‌اند به مراتب بسیار بیشتر از کودکان دیگر است، طبق آمار منتشر شده بیشتر آسیب‌های اجتماعی و روانی برای کودکان طلاق است. زمانی که والدین از یکدیگر جدا می‌‎شوند کودکان با مشکلات بسیاری مواجه خواهند شد، این مشکلات نه تنها روی زندگی روزمره آن‌ها بلکه روی روح و روان کودکان هم تاثیرگذار خواهد بود.

برخی از این کودکان ممکن است با چالش کم با این مشکل مواجه شوند اما عده دیگر به سختی با آن کنار خواهند آمد. صدمات روحی و روانی ناشی از طلاق والدین می‌تواند زندگی آینده آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. برای اینکه کودک شما دچار آسیب روحی و روانی بعد از طلاق نشود لازم است که برای عبور از این بحران با مشاوره در ارتباط باشید. در واقع ورود کودکان به پروسه طلاق می‌تواند کار را برای والدین دشوارتر کند. از این رو بهتر است حدالامکان کودکان را وارد این مسائل نکنید. 

اما شاید این سوال برای شما مطرح شود که طلاق والدین چه تاثیری روی روان کودکان می‌تواند داشته باشد؟ در ادامه این مطلب با تاثیرات مخرب طلاق روی کودکان بیشتر آشنا خواهید شد:

  • ترس از ترک شدن: طلاق و جدایی والدین باعث می‌شود تا کودک با یکی از آن‌ها زندگی کند، همین موضوع کودک را از رها شدن توسط والدین می‌ترساند. 
  • ناتوانی: کودکان تصور می‌کنند که می‌توانند اختلاف بین والدین را حل کنند، در حالی که اینگونه نیست و اختلاف بین والدین نه تنها حل نمی‌شود بلکه در بیشتر مواقع کودک آسیب می‌بیند. کودکان به دلیل عدم توانایی در حل مشکل، خود را ناتوان و درمانده می‌بینند. این حالات می‌تواند روی زندگی روزمره آن‌ها تاثیرگذار باشد. 
  • احساس گناه: گاهی اوقات کودکان خود را عامل طلاق والدین تصور می‌کنند، از این رو احساس گناه و شرمندگی بسیاری دارند. حتی نوجوانان هم ممکن است به این باور برسند که دلیل طلاق والدین خود هستند. 
  • طرد شدن: کودکان از آنجایی که خود را در مرکز جهان می‌بینند، تصور می‌کنند دلیل طلاق والدین هستند. 
  • احساس نا امنی و ترس از آینده: طلاق والدین می‌تواند احساس امنیت کودک را کاهش دهد و آن را نسبت به آینده بی اعتماد کند. سوالات بسیاری در رابطه با آینده برای کودک مطرح می‌شود و نداشتن پاسخ برای این سوالات می‌تواند حس نا امنی کودک را بیشتر کند. 
  • اندوه: کودکان با فکر اینکه دیگر عضوی از خانواده نیستند دچار غم و اندوه بسیاری می‌شوند. همین موضوع می‌تواند زمینه را برای افسردگی کودک مهیا کند. 
  • اضطراب: استرس و اضطراب کودکان طلاق می‌تواند روی زندگی روزمره آن‌ها تاثیرگذار باشد. در واقع استرس و اضطراب مانع تمرکز، یادگیری و… در کودکان می‌شود.  
  • بلاتکلیفی: یکی از بدترین شرایط برای کودکان زمانی است که والدین در حضور کودک با یکدیگر بحث و مشاجره می‌کنند. در این شرایط کودک تصور می‌کند که باید جانبداری یکی از والدین را انجام دهد، همین موضوع باعث بلاتکلیفی و سردرگمی کودک می‌شود. از طرفی کودک تصور می‌کند که اگر از والدین طرفداری نکند از سوی هر دو رانده می‌شود. در این شرایط بلاتکلی