طلاق و مخاطرات آن
تصور زندگی سراسر خوشی در ۵۰ سال اخیر با تقریبا طلاق نیمی از زوجین همراه بوده است. از بین این طلاق ها، بیشتر از نیمی خواستار ازدواج مجدد و بیش از نیمی از کسانی که ازدواج مجدد داشته اند، مجددا خواستار طلاق بوده اند.
بیشتر زوج های طلاق تجربه ای دردناک و دشوار دارند و پیامدهای عاطفی آن را در جنبه های متعددی از زندگی هر زوج و همچنین زندگی اعضای خانواده و دوستانشان گزارش میکنند. عدم توافق در طول طلاق دامنه ای از موضوعات مربوط به پول، فرزندان، رابطه جنسی، اوقات فراغت، شغل و خانواده گسترده را در بر میگیرد.
برای حل این مشکلات نیاز به صرف زمان، انرژی و تغییر در مسئولیت ها و نحوه زندگی زوج است و حتی گاهی سال ها طول میکشد تا افراد دوباره تعادل روحی خود را به دست بیاورند. با این حال، کارکرد مهم طلاق این است که از نظر حقوقی و هیجانی افراد را آزاد کند تا بتوانند دوباره رابطه ای رضایت بخش تر و پایدارتر را بسازند.
در یک نظرسنجی درسال ۲۰۰۱ اشاره میکند که ۲۹% پاسخ دهندگان، پیمان شکنی را دلیل طلاق دانسته اند، ۲۲% مشکلات سرزنش در ارتباط و ۱۴% سواستفاده عاطفی و جسمی را دلیلی برای طلاق و جدائی ذکر کرده اند و…
علل افزایش میزان طلاق
تغییر نقش های زنان
یکی از اتفاقات بسیار مهم در قرن بیستم تغییر نقش زنان در زندگی خصوصی و جامعه بوده است و این مساله فرصت های بیشتری را برای زنان فراهم کرده تا رضایت مندی و شادی را تجربه کنند. وقتی نقش زنان در درون و بیرون از خانه تغییر کرد، مسئولیت ها در خانه نیز تغییر کردند و این یکی از چند عاملی است که سبب افزایش نرخ طلاق و اصلاح قوانین آن شده است.
عدم وفاداری و مشکلات مالی
سال هاست که وفادارنبودن از علت های اصلی طلاق است. اما یکی از گرایش های روشنفکرانه به طلاق نیز به لیست اضافه شده است؛ جستجو برای نزدیکی هیجانی.
امروزه افراد انتظارات بالاتری برای رضایت از روابط دارند.
پنجاه سال پیش اگر زن و شوهر میخواستند به دلایل دوری هیجانی، نااُمیدی ناشی از انتظارات برآورده نشده (و اغلب غیرواقعی) و داشتن بینش های متفاوت نسب به زندگی از هم جدا شوند، طلاق نشانه ننگ بود و زنانی که در زندگی خانوادگی شکست میخوردند از حمایت زیادی برخوردار نبودند.
امروزه، پایان دادن به ازدواج به دلایل هیجانی و احساسی امری عادی است.
اما نکته قابل توجه این است که با وجود افزایش نرخ طلاق، طلاق به خصوص در میان افراد تحصیل کرده رو به کاهش است.
متخصصین معتقدند تحصیلات، سن ازدواج را بالا میبرد. بنابراین زمانی افراد تصمیم به رسمی کردن ازدواج خود میگیرند که تا حدی به بلوغ ذهنی رسیده و قبلا بودن در رابطه را تجربه کرده باشند.
به علاوه، فرد تحصیل کرده احتمالا با کسی که از نظر تحصیلات هم سطح خودش است ازدواج میکند و چنین شباهتی روابط را احتمالا پایدارتر میسازد.
مراحل مختلف طلاق
زوج ها طی ۶ مرحله متداخل از یکدیگر جدا میشوند. این مراحل ممکن است مشکلات و نقش هایی را برای زوجین، فرزندان و اطرافیان به وجود آورد:
۱.طلاق قانونی
این نوع طلاق متضمن زمینه و دلایلی است که بر اساس آن ها به ازدواج پایان داده میشود.
۲. طلاق اقتصادی
این نوع طلاق به تقسیم ثروت و دارائی ها مربوط میشود.
۳. طلاق توافقی:
میان والدین نسبت به مسائلی همچون نگهداری و حق ملاقات کودکان توافق میشود.
۴. طلاق عاطفی
این نوع طلاق بیانگر رابطه زناشویی است که رو به زوال است؛ و تنش میان زن و شوهر بالاست و معمولا به جدایی میانجامد.
۵. طلاق اجتماعی
به تغییرات در دوستی ها و سایر روابط اجتماعی مربوط میشود.
۶. طلاق عاطفی
که از طریق آن سرانجام فرد باید پیوندهای وابستگی عاطفی را قطع کند و با الزامات تنها زیستن روبرو شود.
مطالعه بیشتر: طلاق عاطفی چیست و چه نشانه هایی دارد؟ علل و درمان
آثار هیجانی طلاق
طلاق نه تنها فرایندی حقوقی بلکه فرایندی هیجانی (احساسی) است و شروع فرایند جداشدن به شجاعت نیاز دارد.
هنگام تصمیم به جدائی زن یا مرد درجات مختلفی از تردید را تجربه میکنند. هر دو به مهارت هایی نیاز دارند تا بتوانند مشاجرات دائمی و نااُمیدی های ناشی از طلاق را حل کنند.
البته قابل ذکر است که اصلاح قوانین طلاق منجر به رویکردهای غیرخصمانه در فرایند جدایی شده است، مانند گفتگو و میانجیگری.
چنین کارهایی نه تنها اختلاف و ناراحتی هیجانی را در بین بزرگسالان کاهش میدهند، بلکه برای فرزندان نیز سودمند هستند، چون طلاق در اکثر مواقع برای فرزندان ناراحت کننده است و نیازهایشان در فرایند طلاق نادیده گرفته میشوند.
طی فرایند طلاق، دو نفر باید بپذیرند که رابطه آنها شکست خورده است، باید از نظر هیجانی و مالی زندگی مستقلی داشته باشند و رابطه خود را در گذشته به طور کامل فراموش کنند.
باید نقش هر یک از زن و شوهر را در شکست رابطه درنظر بگیریم و آن را بپذیریم. اغلب خوب است زن و شوهری که طلاق میگیرند با هم قرار بگذارند تا کمتر یکدیگر را ببینند.
طلاق مثل سوار شدن به ترن هوایی، فرایندی هیجانی است و در طی فرایند جدایی بهتر است از دوستان خود کمک بخواهید و از حمایت اطرافیانتان بهره مند شوید.
طلاق یکی از تغییرات بزرگ و استرس زای زندگی است و فردی که آن را تجربه میکند بهتر است از یک روانشناس یا مشاوره حرفه ای که از بیرون به زندگی او نگاه میکند، کمک بگیرد.
با کمک گرفتن از یک متخصص حرفه ای، درنهایت آشفتگی هیجانی کاهش مییابد و فرد میتواند با متحمل شدن کمترین مضرات به رابطه خود پایان داده و دوباره به زندگی عادی بازگردد.
گاهی پیش میآید که افراد بعد از جدا شدن از همسر خود، دچار چالش های شدید هیجانی مثل غم و اندوه شدید، افسردگی و اضطراب میشوند. اگر این احساسات متناقض برای مدت زیادی ادامه پیدا کرد و فرد قادر به از بین بردن علائم نبود، این احتمال وجود داردکه به اختلال سازگاری دچار شده باشد.
اختلال سازگاری چیست؟ چگونگی کنار آمدن با شرایط دشوار
آثار طلاق بر روی فرزندان
هیچ بچه ای در رویای خود نمیبیند که والدینش از هم جدا شده اند. طلاق معمولا یک خانواده و کارهای روزانه آن را با مشکلات جدی روبرو میکند.
والدینی که با هم جر و بحث میکنند، نمیتوانند مثل قبل به فرزندان خود توجه کنند. به علاوه، آنها سرپرستی و نگهداری بچه ها را تقسیم میکنند.
فرزندان فقدان پدر یا مادر را به شدت احساس میکنند و زمان زیادی را در سکوت میگذرانند، درحالیکه نگران سلامتی پدر یا مادر خود هستند و این موضوعات ممکن است باعث به وجود آمدن اختلالات اضطرابی در فرزندان شود.
فرزندان باید مطمئن شوند که پدر و مادرشان همچنان آنها را دوست دارند و اینکه آنها را رها نمیکنند. آنها نباید گفتگویی را بشوند که در آن یک والد به هر دلیلی به والد دیگر توهین میکند.
زیرا در واقع این طلاق نیست که به فرزندان آسیب میزند، بلکه آسیب واقعی زمانی رخ میدهد که فرزندان والدینشان را در حین دعوا و ناراحتی میبینند.
از آنجاییکه هر یک از فرزندان به طور متفاوت به طلاق واکنش نشان میدهد، واکنش والدین به بچه ها باید متناسب با نیاز خود او باشد. اغلب فرزندان کوچکتر میترسند، سردرگم و خشمگین میشوند و از یک یا هر دو والد نااُمید میشوند.
اضطراب جدایی در کودکان و سازگاری مجدد به خصوص اگر لازم به تغییر خانه باشد اضطراب را افزایش میدهد، تحریک پذیری را بالا میبرد و سبب مشکلات رفتاری، کم خوابی یا کناره گیری اجتماعی میشود. به علاوه، توجه کودک در کلاس درس کاهش مییابد و ممکن است باعث پایین آمدن نمرات او شود.
انواع اختلالات خواب، علائم، تشخیص و بهترین راهکارهای درمانی
اختلال های یادگیری و انواع مشکلات دانش آموزان در مدرسه و روش های درمانی
بسیاری از آثار طلاق بر روی بچه ها کوتاه مدت هستند و طی یک یا دو سال حل میشوند. اما برخی دیگر از مشکلات آثار طولانی مدت دارند و بعدها نگرش فرد را به روابط عاشقانه تغییر میدهند.
طبق گزارش محققین، کودکان کوچکتر اغلب بهتر و راحت تر با طلاق سازگار میشوند.
اما فرزندان بزرگتر تمایل دارند احساسات خود را درونی سازی کنند، و شاید به خاطر شکست های اخلاقی یک والد نااُمید شوند.
چگونه پیامد های طلاق بر کودکان را کاهش دهیم؟
- کمک کنیم فرزندمان احساس امنیت کند
- یک رابطه سالم را با فرزندمان حفظ کنیم
- فرزندان نوجوانمان را همچنان به دقت تحت نظر داشته باشیم
- راهکارهای کنار آمدن را به آنها آموزش دهیم
- به فرزندمان قدرت دهیم
- مقررات مشخص و پایداری داشته باشیم
- فرزندان را میان خود قرار ندهیم
- سبک فرزندپروری با آرامشی را انتخاب کنیم
راهکارهای درمانی و کمک کننده در مراحل طلاق
مداخلات متفاوت در مراحل مختلف طلاق ممکن است، کم و بیش مناسب باشند. این درمان ها عبارتند از:
- زوج درمانی
- زوج درمانی گروهی
- مشاوره فردی
- مشاوره کودکان
- خانواده درمانی
- گروه درمانی
برای مثال زوج درمانی در طول مرحله تصمیم گیری قبل از جدایی یا طلاق و در حالی که زوج ها برای جدایی برنامه ریزی کرده اند مفید است.
سپس خانواده درمانی به منظور کمک به کودکان برای این که درک کنند چه اتفاقی افتاده است، ارائه میشود.
بعد از طلاق نیز، گروه درمانی ممکن است به زوج ها و یا کودکان کمک کند تا بتوانند احساسات ناشی از ناامیدی و ترس را شناسایی کنند و طرح هایی را برای آینده در نظر بگیرند.
نویسنده: میترا سیفان – روانشناس
شما میتوانید برای یافتن روانشناس معتبر از فهرست روانشناسان سایت پزشک خوب کمک بگیرید.
پزشک خوب، سامانه آنلاین رزرو اینترنتی نوبت از روانشناسان و روانپزشکان است که به شما کمک میکند بهترین متخصصان را در کوتاه ترین زمان و در نزدیکی محل زندگی خود پیدا کرده و وقت خود را به صورت “آنلاین” رزرو نمایید.