این روزها که سطح دانش و آگاهی مردم در حوزه روانشناسی و روانپزشکی افزایش پیدا کرده، بسیاری از افراد به دنبال شناخت شخصیت و درون خود هستند. شاید تا ۵ یا ۶ سال پیش شخصیت شناسی آنچنان موضوع پرطرفداری در میان مردم نبود؛ اما حالا که اغلب افراد جامعه به اهمیت روح و روان پی بردند، بسیار مشتاق هستند تا بطور دقیق با شخصیت و احوالات درونی خود آشنا شوند. تست شخصیت شناسی کتل یکی از راههای شناخت شخصیت است که به افراد کمک میکند تا با ویژگیهای درونی خود آشنا شوند؛ برخی افراد آن را با عنوان تست ۱۶ شخصیت جستجو می کنند. در این مقاله قصد داریم به مفاهیم پیرامون تست کتل بپردازیم؛ پس تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
تست شخصیت ۱۶ عاملی کتل چیست؟
روانشناسان سالهاست که بر نحوه تعریف و توصیف شخصیت انسان اختلاف نظر دارند. یکی از دیدگاههای کلیدی در شخصیت شناسی، تئوری ویژگیهای شخصیتی است؛ که براساس این تئوری شخصیت انسان از یک سری ویژگیهای مختلف تشکیل شده است. جالب است بدانید بسیاری از صفات وجودی انسان مشابه هم هستند و تمایز قائل شدن بین آنها کمی دشوار است و این ابهام مطالعه شخصیت انسان را کمی دشوارتر میکند.
با گذشت زمان و تحقیقات دانشمندان در حوزه روانشناسی، در نهایت تستهای زیادی برای شخصیت شناسی انسان طراحی شد، که یکی از آنها تست شخصیت شناسی کتل است. تست ۱۶ عامل شخصیت توسط ریموند کتل طراحی شد. ریموند کتل در تحقیقات خود متوجه شد که تغییرات شخصیت انسان را میتوان با ۱۶ متغیر از ویژگیهای شخصیتی او توضیح داد. تست شخصیت شناسی کتل دارای ۱۷۸ جمله درباره افراد است که هر فرد با انتخاب یکی از ۳ گزینه، میتواند به آن پاسخ دهد.
کاربردهای تست شخصیت شناسی کتل
نظریه ۱۶ عاملی کتل و الگوی کتل در بخشهای مختلفی به کار میرود، در واقع این آزمون شخصیت شناسی در محیطهای صنعتی، سازمانی، تحقیقاتی، آموزشی، تحصیلی و پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در محیطهای کاری برای استخدام افراد به ویژه مدیران از آن استفاده میشود. از کاربردهای دیگر تست کتل میتوان به کلینیکهای روانشناسی برای ارزیابی اضطراب و مشکلات رفتاری و تدوین برنامه روان درمانی نیز اشاره کرد.
از آنجا که تست شخصیت شناسی کتل پیشزمینه علمی قوی دارد؛ از آن در زمینههای مختلفی استفاده میشود. در واقع روانشناسان از این تست استفاده می کنند تا به موارد زیر دستیابی پیدا کنند:
- انتخاب رشته و شغل: به فرد در انتخاب مسیر تحصیلی و شغلی کمک کنند.
- انتخاب پرسنل: به منابع انسانی سازمانها در انتخاب افراد و هدایت آنها در مسیر شغلی کمک کنند.
- مداخلات درمانی: برنامه تشخیصی و درمانی مناسب را برای مراجعان خود تنظیم کنند.
- مشاوره ازدواج: عوامل شخصیتی که در ازدواج موفق و رضایت زناشویی موثر هستند را شناسایی کنند.
- مشاوره تحصیلی: مشکلات تحصیلی، عاطفی و اجتماعی را در دانش آموزان و دانشجویان شناسایی کنند.
ریموند کتل کیست؟
آیا تا به حال نام ریموند کتل را شنیدهاید؟ تنها برخی از دانش آموزانی که در رشته روانشناسی تحصیل کردهاند آن را میشناسند. کتل یک روانشناس مشهور قرن بیستم اهل انگلستان است. او شیمی و فیزیک را در دانشگاه لندن خواند که اشارهای به رویکرد علمی و ریاضی او به روانشناسی بود.
کتل ابتدا در زمینه تأثیر فرهنگی جنگ جهانی اول به روانشناسی علاقهمند شد. او تصمیم گرفت در این زمینه شغلی را دنبال کند و در نهایت از دانشگاه لندن با مدرک روانشناسی فارغ التحصیل شد. در سالهای بعد، سمتهای تدریس مختلفی را در دانشگاههای ایالات متحده از جمله دانشگاه کلمبیا و دانشگاه هاروارد پذیرفت.
کتل سپس به تأسیس آزمایشگاه ارزیابی شخصیت و رفتار گروهی در دانشگاه ایلینویز پرداخت. او بعداً به تأسیس انجمن روانشناسی تجربی چند متغیره و یک مجله مربوطه به نام تحقیقات رفتار چند متغیره کمک کرد. یکی از تمایزات کلیدی حرفه کتل، استفاده او از آمار چند متغیره برای بررسی رفتار انسان بود، به جای پیروی از روش سنتی تحقیق در اندازهگیری متغیرهای منفرد در برابر یکدیگر بود.
علیرغم این دستاوردها، بزرگترین کمک ریموند کتل به روانشناسی پس از بازنشستگی او از دانشگاه ایلینوی رخ داد. پس از بازنشستگی، کتل با همسرش هدر برکت برای توسعه مدل شخصیت ۱۶ عاملی کار کرد.
تحقیقات روانسنجی در مورد تست شخصیت کتل
ریموند کتل نسبت به بسیاری از پیشینیان خود رویکرد متفاوتی به تحقیقات روانشناسی داشت. کلید تکنیکهای تحقیقاتی وی در روانسنجی، حوزه مطالعاتی بر سنجش کیفیتهایی مانند هوش، ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و نگرشها متمرکز بود. کتل به جای کار به عنوان یک درمانگر، کار خود را در روانشناسی به عنوان یک محقق فداکار گذراند.
تمرکز تحقیقات روان سنجی روی تفاوتهای بین افراد است. این روش دارای دو جزء اصلی است: توسعه ابزار و ابزار برای اندازهگیری صفات، اصلاح رویکردهای اندازهگیری.
روانسنجی در ابتدا با هدف سنجش هوش توسعه داده شد، اما بعداً برای کشف ویژگیهای شخصیتی گسترش یافت. اکثر تحقیقات ریموند کتل بر روی دومی متمرکز بود. روانسنجی تلاش میکند تا کیفیتهای انسان را تعیین کند. منتقدان استدلال می کنند که شما نمی توانید چنین چیزهایی را کمی سازی کنید، اما طرفداران روان سنجی ادعا میکنند که بسیاری از منتقدان از داده های روانسنجی سوء استفاده میکنند. با این حال، فرآیند تعریف «اندازهگیری» برای علوم اجتماعی مانند روانشناسی برای پیشگامان روانسنجی چالشبرانگیز بود. این یک مشکل رایج در بین رشته های علوم اجتماعی است.
حتی اگر در مورد روان سنجی چیزی نشنیده باشید، احتمالاً در مقطعی از یکی از محصولات آن استفاده کرده اید. به عنوان مثال، تست محبوب شخصیت مایرز-بریگز محصول جنبش روانسنجی است.
تحلیل عاملی کتل
یکی از نظریه های کلیدی پژوهش روانسنجی، تحلیل عاملی است. ریموند کتل به پیشرفت این روش آماری در دهه ۱۹۲۰ به عنوان راهی برای بهبود مدلهای اندازهگیری کنونی در روانشناسی کمک کرد. تحلیل عاملی روشی برای یافتن همبستگی های اساسی در گروههای بزرگ داده است. این یک ابزار عالی برای ساده سازی مقادیر بسیار زیاد داده برای یافتن ویژگیهای مشترک درون آن است.
ریموند کتل به دلیل استفاده از روشهای تحلیل عاملی به جای روشهای ذهنی یا کیفی برای کشف ویژگیهای شخصیتی شهرت دارد. او پیشگام استفاده از تحلیل عاملی برای مطالعه رفتارها بود. روش تحلیل عاملی همان چیزی است که کتل را به شناسایی ۱۶ ویژگی فردی که در تست کتل نقش اساسی دارند، سوق داد.
نظریه شخصیت تست شخصیت کتل
ریموند کتل کمکهای زیادی به روانشناسی کرد. اما او بیش از همه به دلیل نظریه شخصیتی خود مشهور است. کتل بعداً در زندگی خود این نظریه را توسعه داد و کار او در تحقیقات روانسنجی و تحلیل عاملی در این دیدگاه منحصر به فرد از شخصیت به اوج خود رسید.
کتل مانند همه کارهایش، به جای استفاده از دادههای مشاهدهای و کیفی، رویکردی آماری و قابل اندازه گیری برای مطالعه شخصیت در پیش گرفت. او میخواست تحلیل عاملی را برای شخصیت اعمال کند. برای انجام این کار، او دادهها را به سه قسمت دستهبندی کرد تا به یک روش نمونهگیری بزرگ و جامع دست یابد. سه نوع داده عبارت بودند از:
- داده های زندگی (L-data): اطلاعاتی در مورد رفتارهای روزمره یک فرد و الگوهای رفتاری آنها. این شامل مواردی مانند نمرات آنها در مدرسه، وضعیت تاهل، تعاملات اجتماعی و غیره است.
- دادههای تجربی (T-data): واکنشهای ثبتشده به آزمایشهای استاندارد شده در یک محیط آزمایشگاهی طراحی شده برای آزمایش پاسخ شرکتکنندگان مطالعه به موقعیتهای خاص.
- دادههای پرسشنامه (Q-data): به سؤالات مربوط به رفتار و احساسات شرکتکنندگان پاسخ میدهد. این داده ها نگاه عمیقتری به شخصیت فرد ارائه میدهد که همیشه از طریق دادههای رفتاری مشخص نیست.
هدف تست کتل ایجاد یک «رده بندی مشترک» از ویژگیهای شخصیتی بود. او فهرستهایی از ویژگیهای شخصیتی را که قبلاً ایجاد شده بود، اصلاح کرد و دستهبندیها را محدود کرد تا توصیفات شخصیتی را حتی بیشتر از پیشینیانش سادهتر کند. طبقه بندی قبلی که توسط روانشناسان گوردون آلپورت و هنری اودبرت در سال ۱۹۳۶ ایجاد شد، شامل هزاران ویژگی شخصیتی بود که به چهار دسته تقسیم می شدند. اما، طبق گفته کتل، این طبقه بندی حاوی برخی “مرزهای دسته بندی مبهم” بود که از اهمیت کار کاسته شد. تست کتل به دنبال اصلاح طبقه بندی قبلی و ایجاد مرزهای سفت و سختتر بود که بر اهمیت این نظریه افزود.
رویکرد ویژگی به شخصیت
روانشناسان در رابطه با اینکه چگونه شخصیت را باید تعریف و توصیف کنند مدتها بحث کردهاند. یکی از این ایدههای کلیدی، به عنوان نظریه صفت شخصیت شناخته میشود. بر اساس تئوری صفت، شخصیت انسان از تعدادی صفت یا تمایلات گسترده تشکیل شده است.
برخی از اولین تئوریهای نظریه صفت تلاش کردند تا تک تک ویژگیهایی را که ممکن است وجود داشته باشد، توصیف کنند. به عنوان مثال، روانشناس گوردون آلپورت بیش از ۴۰۰۰ کلمه را در زبان انگلیسی شناسایی کرد که میتوان از آنها برای توصیف ویژگیهای شخصیتی استفاده کرد.
در حالی که این رویکرد در شناسایی انواع صفات خوب بود، اما استفاده از آن صفات برای توصیف ویژگیهای شخصیتی سخت و دشوار است. به عنوان مثال، بسیاری از این صفات شبیه به هم هستند و تشخیص برخی از صفات از برخی دیگر دشوار است. چنین ابهامی نیز مطالعه این ویژگیهای شخصیتی را دشوار میکند.
نظریه شخصیت شناسی کتل
نظریه پردازان مختلفی تلاش کردند تا برای توصیف و تاثیر شخصیت بر رفتار انسان، نظریه ارائه کنند؛ که یکی از این تئوریها «نظریه ۱۶ عاملی کتل» نام داشت. ریموند کتل (Raymond Cattell) یک مدل ۱۶ عاملی شخصیت برای توصیف تفاوتهای شخصیتی میان افراد ارائه کرد. در سال ۱۹۴۶ ریموند کتل از تکنولوژی نوظهور کامپیوتر برای تحلیل فهرست روانشناسی خود استفاده کرد. او فهرستی از ویژگیهای مورد نظرش را در ۱۸۱ خوشه دستهبندی کرد و با حذف صفات تکراری یا غیرمعمول، در نهایت ۱۶ عامل پایهای را معرفی نمود. نتیجه نهایی این فرضیه آنطور بدست آمد که هر انسانی برای معرفی خودش و دیگران از ۱۶ ویژگی متفاوت و مستقل استفاده میکند؛ که به کمک این ۱۶ صفت، تست شخصیت کتل ابداع شد.
طبق نظریه شخصیت کتل، انسان دارای مجموعهای به هم پیوسته از صفات است؛ که این صفات در وجود انسانها به صورت یک طیف وجود دارد. در واقع همه انسانها این صفات را در وجود خود دارند؛ اما سطح آنها با دیگری متفاوت است. برای مثال ممکن است شما فردی خیالپرداز با تفکر انتزاعی قوی باشید؛ در حالی که دوستتان فردی واقعگرا با تفکر منطقی باشد.
ریموند کتل معتقد بود باید به تعداد زیادی از صفات انسان توجه کرد تا بتوان تصویر کاملی از شخصیت انسان به دست آورد. در حالی که بیشتر نظریههای شخصیت اطلاعات و دادههای خود را از جامعه محدودی بدست میآورند؛ اما کتل دادههای مورد نظرش را از گروه وسیعی از افراد و از طریق سه منبع مختلف جمعآوری کرد که در ادامه به بیان هر یک میپردازیم:
دادههای (L): این دادهها مربوط به سابقه زندگی افراد مثل نمرات مدرسه، حضور در محل کار و غیره است.
دادههای (Q): این دادهها مربوط به پرسشنامهای است که برای ارزیابی شخصیت انسان طراحی شده است.
دادههای (T): این دادهها نتیجه آزمونهای عینی است که برای بررسی ساختار شخصیت انسان طراحی شده است.
۱۶ عامل شخصیتی در نظریه کتل، تفسیر آزمون کتل
ریموند کتل اعتقاد داشت ویژگیهای شخصیتی به صورت پیوسته در وجود انسانها قرار دارد و هر فرد ۱۶ صفات مربوط به تست شخصیت شناسی کتل را تا حدی در وجود خود دارد؛ اما درصد آنها در وجود افراد متفاوت است. همه ما میدانیم که ویژگیهای شخصیتی مختلفی در وجود انسانها قرار دارد. برای مثال افرادی که اجتماعیتر هستند، نیاز بیشتری به حضور در اجتماع دارند و معمولاً پرحرفتر و پذیراتر هستند؛ اما با این حال ممکن است همه این ویژگیها در یک فرد وجود نداشته باشد.
شخصیت ما انسانها بسیار پیچیده است و هر یک از ویژگیهای درونی ما باعث بروز رفتارهای متفاوتی میشود. از همه اینها گذشته رفتار انسان تعاملی میان متغیرهای موقعیتی و شخصیتی اوست و موقعیتی که فرد در آن قرار دارد، نقش مهمی در رفتارهای او بازی میکند. در ادامه قصد داریم ۱۶ عامل تست شخصیت کتل را بیان کنیم و به توصیف هر یک از آنها بپردازیم. تفسیر آزمون کتل بر همین اساس است:
خونگرمی (A): تمایل به ایجاد روابط صمیمی با دیگران؛ معاشرتی-کم حرف یا کناره گیر |
گوش بزنگی (L): میزان احتیاط فرد در برابر انگیزه و مقصود دیگران؛ بدگمان-زودباور |
استدلال (B): توانایی فرد در شناخت و حل روابط و مسائل عددی و کلامی؛ استدلال انتزاعی-استدلال عینی |
انتزاعی بودن (M): میزان توجه فرد به مفاهیم انتزاعی ؛ خیالپرداز-عملگرا |
ثبات هیجانی (C): نحوه پاسخ فرد در برابر اتفاقات زندگی؛ پایداری هیجانی-ناپایداری هیجانی |
حریم خصوصی(N): میزان تمایل فرد به پنهان نگه داشتن اطلاعات شخصی خود؛ با ملاحظه-خودافشاگر |
تسلط (E): تمایل به تاثیرگذاری و اعمال کنترل در برابر دیگران؛ سلطهگری-سلطه پذیری |
تشویش/دلهره (O): میزان سرزنش گری فرد توسط خودش؛ نگران-مطمئن |
سرزندگی (F):بیان آزادانه احساسات؛ سرزنده-دلمرده |
گشودگی به تغییر (Q1): میزان لذت فرد از تجربه موقعیتها و تجارب جدید؛ تجربه گرا-محافظه کار |
قانونپذیری (G): میزان ارزشمندی قوانین برای فرد؛ پایبندی به قانون-عدم پایبندی به قانون |
اتکا به خود (Q2): میزان اتکای فرد به خودش در تصمیمگیریها و اعتماد به قابلیتهای در انجام کارها؛ خودکفا-وابسته |
جسارت اجتماعی (H): میزان احساس راحتی فرد در موقعیتهای اجتماعی؛ متهور-محتاط |
کمالگرایی (Q3): میزان نیاز فرد به ساختار و انضباط؛ کمالگرا-سهل انگار |
حساسیت (I): میزان تاثیر احساسات و عواطف سایرین بر روی فرد؛ دل نازک-سرسخت |
تنش (Q4): میزان تنش فرد در موقعیتهای مختلف؛ مضطرب-آرام |
تست شخصیت ۱۶PF
کتل بر اساس این ۱۶ عامل شخصیتی ارزیابی کرد. این آزمون به عنوان پرسشنامه شخصیت ۱۶PF شناخته میشود و امروزه نیز به طور مکرر مورد استفاده قرار میگیرد، به ویژه در مشاوره شغلی، مشاوره زناشویی، تجارت برای تست و انتخاب کارکنان.
این آزمون از سوالات انتخاب اجباری تشکیل شده، که در آن پاسخ دهنده باید یکی از سه گزینه مختلف را انتخاب کند. سپس ویژگیهای شخصیتی با یک محدوده نشان داده میشود و امتیاز فرد در زنجیره بین بالاترین و پایینترین حد قرار میگیرد.
نمرات را میتوان با استفاده از تعدادی سیستم مختلف تفسیر کرد. تفسیر نتایج وابسته به این موضوع است که چرا از آزمون استفاده میشود. برخی گزارشهای تفسیری رویکردی بالینی به شخصیت دارند، در حالی که برخی دیگر بیشتر بر موضوعاتی مانند انتخاب شغل، توسعه کار تیمی و پتانسیل رهبری متمرکز هستند. تعدادی از مطالعات از اعتبار این آزمون پشتیبانی کردهاند، از جمله استفاده از آن در توسعه شغلی و ارزیابی شخصیت.
یک نسخه رایگان از پرسشنامه ۱۶PF به صورت آنلاین از طریق پروژه منبع باز روانسنجی در دسترس است. این آزمایش فقط برای اهداف آموزشی بوده و نباید به عنوان جایگزینی برای توصیههای حرفهای یا تشخیص پزشکی باشد. برای تفسیر نتایج بهتر است با یک مشاوره یا روانشناس صحبت کنید تا نتایج شما را تفسیر کند.
تست کتل برای ازدواج
یکی از ابزارهای ارزشمندی که به ارزیابی رابطه کمک می کند، تست کتل است. تست شخصیت شناسی کتل برای ارزیابی جنبه های مختلف سازگاری زوجین و ارائه بینشی در مورد پتانسیل آنها برای یک مشارکت کامل طراحی شده است.
آزمون کتل شامل مجموعه ای از سوالات و سناریوهای تفکر برانگیز است که به عمق ارزش ها، باورها، اهداف و انتظارات می پردازد. حوزه های مهمی مانند سبک های ارتباطی، حریم خصوصی، اضطراب، تسلط پذیری و… را بررسی می کند. با پاسخ صادقانه و صریح به این سؤالات، زوج ها درک بهتری از سازگاری خود پیدا می کنند و زمینه های بالقوه رشد و سازش را شناسایی می کنند.
چیزی که تست کتل را متمایز می کند، رویکرد جامع آن برای ارزیابی شخصیت است. این به افراد کمک می کند تا خودآگاهی پیدا کنند و دیدگاه های شریک زندگی خود را روشن کند و درک عمیق تر و همدلی را تقویت کند. با شناخت و پرداختن به حوزههای شخصیت، زوجها میتوانند برای تقویت پیوند خود و ایجاد یک شراکت انعطافپذیر با یکدیگر همکاری کنند.
منبع: VeryWell Mind
سوالات متداول در مورد تست شخصیت کتل
تست شخصیت شناسی کتل چیست؟
تست ۱۶ عامل شخصیت توسط ریموند کتل طراحی شد. ریموند کتل در تحقیقات خود متوجه شد که تغییرات شخصیت انسان را میتوان با ۱۶ متغیر از ویژگیهای شخصیتی او توضیح داد. تست شخصیت شناسی کتل دارای ۱۷۸ جمله درباره افراد است که هر فرد با انتخاب یکی از ۵ گزینه، میتواند به آن پاسخ دهد.
تست شخصیت شناسی کتل چه کاربردهایی دارد؟
آزمون شخصیت شناسی در محیطهای صنعتی، سازمانی، تحقیقاتی، آموزشی، تحصیلی و پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در محیطهای کاری برای استخدام افراد به ویژه مدیران از آن استفاده میشود. از کاربردهای دیگر تست کتل میتوان به کلینیکهای روانشناسی برای ارزیابی اضطراب و مشکلات رفتاری و تدوین برنامه روان درمانی نیز اشاره کرد.
براساس نظریه شخصیت شناسی کتل، صفات انسان چگونه است؟
طبق نظریه شخصیت کتل، انسان دارای مجموعهای به هم پیوسته از صفات است؛ که این صفات در وجود انسانها به صورت یک طیف وجود دارد. در واقع همه انسانها این صفات را در وجود خود دارند؛ اما سطح آنها با دیگری متفاوت است. برای مثال ممکن است شما فردی خیالپرداز با تفکر انتزاعی قوی باشید؛ در حالی که دوستتان فردی واقعگرا با تفکر منطقی باشد.
طبق نظریه کتل، هر انسان دارای چند صفات شخصیتی است؟
ریموند کتل اعتقاد داشت ویژگیهای شخصیتی به صورت پیوسته در وجود انسانها قرار دارد و هر فرد ۱۶ صفات مربوط به تست شخصیت شناسی کتل را تا حدی در وجود خود دارد؛ اما درصد آنها در وجود افراد متفاوت است.
سلام تشکر بابت مطالب خوبتون